۵ / ۱۵
احاديث گرد آورنده ويژگىهاى مجلس پيامبر صلى اللّه عليه و آله
۲۷۹۱.امام حسين علیه السلام :از پدرم صلى اللّه عليه و آله در باره نشستن او (پيامبر صلى اللّه عليه و آله) پرسش كردم. فرمود : «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نمىنشست و بر نمىخاست، مگر آن كه ذكر بر لب داشت و جايى را به خود اختصاص نمىداد و از اين كار باز مىداشت و هر گاه نزد جماعتى مىرفت، در جايى مىنشست كه مجلس به او تمام مىشد و به اين كار فرمان مىداد. بهره هر يك از همنشينانش را ادا مىكرد، تا آن جا كه همنشين او فكر نمىكرد كسى نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از وى ارجمندتر است. هر كه با او همنشين مىشد، او آن قدر شكيب مىورزيد تا اين كه وى خود منصرف مىشد. هر كس حاجتى از او مىخواست، يا نياز وى را بر مىآورْد و يا سخنى خوش به وى مىگفت. خوى نيكويش همه مردم را در بر مىگرفت و گويى پدر مهربان آنها گشته بود و آنها در [دادن و گرفتن] حق، نزد او يكسان بودند. مجلس ايشان، مجلس بردبارى، شرم، راستى و امانتدارى بود و در آن، نه صدايى بلند مىگرديد و نه سخن زشتى بر زبان رانده مىشد و نه خطاهاى آن مجلس، بازگو [يا فاش ]مىشد. همه [در مجلس او] برابر و با تقوا (پرهيزگارى) به هم پيوسته بودند و فروتن بودند و بزرگ را احترام مىكردند و بر كوچك، رحم مىآوردند و نيازمند را بر خود ترجيح مىدادند و بيگانه را پاس مىداشتند».
[به پدرم] گفتم : شيوه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با همنشينانش چگونه بود ؟
فرمود : «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله همواره گشادهرو و آسانخو و نرمخو بود، نه خشن و زمخت. نه فرياد مىكشيد، نه ناسزا مىگفت، نه عيبجويى مىكرد، نه بسيار شوخى مىنمود و نه فراوان مىستود. در باره آنچه دوست نمىداشت، خود را به غفلت مىزد و ديگران را نه از آن نوميد مىساخت و نه بِدان ترغيب مىكرد. سه چيز را از خود، دور كرده بود : كشمكش، پرگويى و [گفتن از] آنچه به او مربوط نبود، و سه چيز را از مردم، كنار نهاده بود : هيچ كس را نه مىنكوهيد و نه از او عيبجويى مىكرد و در پى جستن لغزشها و زشتىهاى كسى نبود، و سخنى نمىگفت، مگر در آنچه اميد ثوابش را مىبُرد. هر گاه سخن مىگفت، همنشينانش خاموشى مىگزيدند، تا آن جا كه گويى پرنده بر سر ايشان نشسته است و هر گاه پيامبر صلى اللّه عليه و آله سكوت مىكرد، آنها سخن مىگفتند، و نزد او كشمكش لفظى نمىكردند و اگر كسى سخن مىگفت، به او گوش مىدادند تا از سخنش فارغ شود. از آنچه مىخنديدند، او هم مىخنديد و از آنچه تعجّب مىكردند، او هم تعجّب مىكرد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر درشتى و بىادبى غريبه در سخن گفتن و درخواست كردن وى ، شكيبايى مىكرد تا آن جا كه اصحابش آنها را با خود مىآوردند۱و مىفرمود : "هر گاه كسى را ديديد كه حاجتى مىطلبد، او را يارى رسانيد". پيامبر صلى اللّه عليه و آله ستايش را از كسى جز جبران كننده نمىپذيرفت و سخن كسى را قطع نمىكرد، مگر آن كه از حد مىگذراند [يا ناروا مىگفت ]كه در اين صورت، كلامش را با نهى يا برخاستن، قطع مىكرد».