۲۲۱۷.امام صادق علیه السلام ـ در حديث ازدواج على علیه السلام و فاطمه عليها السلام ، به نقل از امام على علیه السلام ـ :سپس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به من فرمود : «اى على ! براى خانوادهات ، غذايى آبرومند تهيّه كن» و سپس افزود : «گوشت و نان از ما . خرما و روغن ، بر عهده تو» .
من قدرى خرما و روغن خريدم . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آستينهايش را بالا زد و شروع به تفت دادن خرماها در روغن كرد ، تا آن كه حلوايى ساخت ، و قوچ فربهى را براى ما فرستاد كه ذبح شد ، و مقدار زيادى هم نان برايمان پخت . سپس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به من فرمود : «هر كس را كه مىخواهى ، دعوت كن» . من به مسجد رفتم . مسجد ، پر از صحابه بود . خجالت كشيدم كه عدّهاى را دعوت كنم و عدّهاى را وا گذارم . پس بالاى تپّهاى كه آن جا بود ، رفتم و فرياد زدم : در وليمه فاطمه ، حاضر شويد .
مردم ، گروه گروه آمدند . من از اين كه جمعيت ، زياد بود و غذا اندك ، خجالتزده شدم . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در يافت كه در دل من چه مىگذرد . پس فرمود : «اى على ! از خداوند ، بركت خواهم خواست» .
همه مردم تا آخرين نفر ، از غذا و نوشيدنى من خوردند و نوشيدند و برايم طلب بركت كردند و همگى كه بيش از چهار هزار مرد بودند ، رفتند ؛ امّا از غذا ، هيچ كم نشده بود . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بشقابها را خواست و آنها را از غذا پر كرد و به خانههاى همسرانش فرستاد . سپس يك بشقاب برداشت و در آن ، مقدارى غذا ريخت و فرمود : «اين هم براى فاطمه و شوهرش» .
۲۲۱۸.تاريخ دمشق ـ به نقل از بُرَيده ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فاطمه عليها السلام را شوهر داد ، به او فرمود : «براى عروسى ، بايد وليمه داد» . سپس دستور داد قوچى را سر بريدند و همه را براى [ خوردن] آن ، گرد آورد .