پادشاهان و زورمداران متكبّر آن روزگار دانست ؛ امرى كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله ياران خويش را از آن بر حذر مىداشت و حديثِ نخستِ عنوان «اكرام تازهوارد» در همين فصل،۱آن را تأييد مىنمايد. هرچند مىتوان روحيّه فروتنى و خاكسارى پيامبر صلى اللّه عليه و آله را نيز افزود، امّا بايد توجّه داشت كه بر نخاستن پيش پاى كسى ، در آن روزگار، اهانت و تحقير به شمار نمىآمده است، و الاّ در چنين فرضى پيامبر صلى اللّه عليه و آله اجازه انجام آن را نمىدادهاند. مؤيّد اين معنا، جانشين كردن ادب گشودنِ جا ، به جاى برخاستن است.۲
نتيجه سخن
بر پايه پذيرش و تقويت وجه جمع اخير، مىتوان گفت كه برخاستن براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله در روزگار صدر اسلام، شيوه درستى براى احترام نهادن نبوده است ؛ زيرا به دليل جايگاه حكمرانى و امارت پيامبر صلى اللّه عليه و آله و وجود آيين برخاستن و ايستادن نزد پادشاهان و جبّاران آن روزگار، از شباهت ظاهرى اين دو، گريزى نبوده است ؛ امرى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با آن و ديگر جلوههاى رفتارهاى طاغوتى مبارزه مىنمودند. امّا در باره افرادى كه اين جايگاه را ندارند و يا در روزگار يا جايى كه زورمداران، چنين رسمى ندارند، اين شباهت پديد نمىآيد و مىتوان از اين عمل براى احترام نهادن به افراد بزرگ استفاده نمود.
به سخن ديگر، ملاك اصلى در رعايت اين گونه آداب و رسوم، مطابقت آنها با ارزشهاى اصلى و اصيل دين است و در جا و روزگارى كه عرف عمومى جامعه، «برخاستن» را گونهاى حرمت نهادن مىبيند و برنخاستن را مصداق اهانت مىشمرد، رعايت آن ، الزامى به نظر مىرسد .
سخن پايانى، آن كه : توجّه داشته باشيم كه «برخاستن» ، وظيفه اخلاقى افراد