۲۷۳۵.نوادر الاُصول ـ به نقل از يحيى بن ابى كثير ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در سفرى بود و ابو بكر و عمر [و ديگران] نيز همراهش بودند. آنان [كسى را] به نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله روانه و گوشتى [براى خوردن ]از پيامبر صلى اللّه عليه و آله درخواست كردند. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «مگر شما يك شكم سير گوشت نخوردهايد ؟». گفتند : از كجا ؟ به خدا سوگند، چند روز است كه گوشتى نديدهايم. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «از گوشت همراهتان كه يادش كرديد». گفتند : اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، ما تنها گفتيم : او باحيا [و خجالتى ]است و كمكى به ما نمىدهد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «همان است، ديگر نگوييد».
آن مرد [پيامآور] نزد آنان باز گشت و گفته پيامبر صلى اللّه عليه و آله را به آنان خبر داد. ابو بكر آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! بر سوراخ گوشم بكوب و برايم آمرزش بخواه. و پيامبر صلى اللّه عليه و آله چنين كرد . عمر نيز آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! بر سوراخ گوشم بكوب و برايم آمرزش بخواه. و پيامبر صلى اللّه عليه و آله نيز چنين كرد.