421
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم

۲۷۳۳.مسند ابن حنبل ـ به نقل از عبيد ـ :دو زن روزه گرفتند، و مردى گفت : اى پيامبر خدا ! اين جا دو زن هستند كه روزه گرفته‏اند و نزديك است از تشنگى بميرند. پيامبر صلى اللّه عليه و آله از او روى گرداند، يا خاموش ماند. آن مرد دوباره ـ و به نظرم گفت : در گرماى نيم‏روز ـ گفت : اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، آن دو مُردند يا نزديك است كه بميرند.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «آن دو را فرا بخوان». آن دو آمدند و كاسه يا قابلمه‏اى آوردند و پيامبر صلى اللّه عليه و آله به يكى از آنها فرمود : «بالا بياور» و او چرك يا خونابه و گوشتى بالا آورد ، تا آن جا كه نيمى از كاسه پر شد. آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به ديگرى فرمود : «تو هم بالا بياور» و او نيز چرك و خونابه و گوشتى تازه و چيزهاى ديگر بالا آورد ، تا آن جا كه كاسه پر شد. آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اين دو از آنچه خداوند حلال كرده است، امساك كردند و روزه گرفتند ؛ ولى با آنچه خداوند حرام كرده بود، افطار كردند [و روزه خود را شكستند] . يكى از آن دو با آن ديگرى نشست و شروع به خوردن گوشت مردم كرد».

۲۷۳۴.تنبيه الغافلين ـ به نقل از ابن عبّاس، در باره سخن خداى متعال : «غيبت همديگر را نكنيد» ـ :اين آيه در باره دو تن از ياران پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نازل شد، در آن جا كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با هر دو مرد دارا، در سفر، مردى نادار را همراه كرد تا از خوراك آن دو، چيزى هم به او برسد و [در عوض] در منزل‏هايى كه فرود مى‏آيند، او زودتر برود و جاى فرود را برايشان آماده كند و چيزهايى برايشان فراهم آورد. در اين ميان، سلمان را با دو مرد، همراه كرد. او روزى در يكى از منزل‏ها فرود آمد و نتوانست چيزى براى آن دو، فراهم آورد. آن دو به او گفتند : نزد پيامبر برو و از او اضافه خورشى برايمان درخواست كن. او رفت و چون از ديدگان آنها ناپيدا شد، يكى از آن دو به همراهش گفت : او (سلمان) اگر به چاهى برود، آبش كم مى‏شود.
هنگامى كه سلمان نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آمد و پيام را رساند، پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «به آن دو بگو : شما خورش خورده‏ايد !». سلمان نزد آن دو آمد و به آنها خبر داد. آن دو نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند : ما خورشى نخورده‏ايم ! پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «من سرخى گوشت را در دهان‏هايتان مى‏بينم». آن دو گفتند : چيزى نزد ما نبوده است و امروز ما گوشتى نخورده‏ايم !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آنها فرمود : «شما غيبت برادرتان را كرده‏ايد» و سپس به آن دو فرمود : «آيا دوست داريد كه گوشت مرده بخوريد ؟». گفتند : نه. فرمود : «همان گونه كه خوش نداريد گوشت مرده بخوريد، غيبت هم نكنيد، كه هر كس غيبت دوستش را بكند، گوشت مرده او را خورده است». سپس [اين آيه] نازل شد : «و غيبت همديگر را نكنيد».


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
420

۲۷۳۳.مسند ابن حنبل عن عبيد :إنَّ امرَأَتَينِ صامَتا ، وإنَّ رَجُلاً قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ هاهُنَا امرَأَتَينِ قَد صامَتا وإنَّهُما قَد كادَتا أن تَموتا مِنَ العَطَشِ ، فَأَعرَضَ عَنهُ أو سَكَتَ ، ثُمَّ عادَ ـ وأَراهُ قالَ : بِالهاجِرَةِ ـ قالَ : يا نَبِيَ اللّهِ ، إنَّهُما ـ وَاللّهِ ـ قَد ماتَتا أو كادَتا أن تَموتا !
قالَ : اُدعُهُما . قالَ : فَجاءَتا ، قالَ : فَجيءَ بِقَدَحٍ أو عُسٍّ۱، فَقالَ لاِءِحداهُما : قيئي ، فَقاءَت قَيحا أو دَما صَديدا ولَحما ، حَتّى قاءَت نِصفَ القَدَحِ ، ثُمَّ قالَ لِلاُخرى : قيئي ، فَقاءَت مِن قَيحٍ ودَمٍ صَديدٍ ولَحمٍ عَبيطٍ وغَيرِهِ ، حَتّى مَلَأَتِ القَدَحَ .
ثُمَّ قالَ : إنَّ هاتَينِ صامَتا عَمّا أحَلَّ اللّهُ ، وأَفطَرَتا عَلى ما حَرَّمَ اللّهُ عزّ و جلّ عَلَيهِما ، جَلَسَت إحداهُما إلَى الاُخرى فَجَعَلَتا يَأكُلانِ لُحومَ النّاسِ !۲

۲۷۳۴.تنبيه الغافلين عن ابن عبّاسـ في قَولِهِ تَعالى : « وَ لاَ يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا »۳ـ :نَزَلَت في رَجُلَينِ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، وذلِكَ أنَّ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله ضَمَّ مَعَ كُلِّ رَجُلَينِ غَنِيَّينِ فِي السَّفَرِ رَجُلاً مِن أصحابِهِ قَليلَ الشَّيءِ ؛ لِيُصيبَ مَعَهُما مِن طَعامِهِما ، ويَتَقَدَّمَهُما فِي المَنازِلِ ، ويُهَيِّئَ لَهُمَا المَنزِلَ وما يَصلُحُ لَهُما . وقَد كانَ ضَمَّ سَلمانَ إلى رَجُلَينِ ، فَنَزَلَ مَنزِلاً مِنَ المَنازِلِ ذاتَ يَومٍ ، ولَم يُهَيِّئ لَهُما شَيئا ، فَقالا لَهُ : اِذهَب إلَى النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله فَسَل لَنا فَضلَ إدامٍ ، فَانطَلَقَ ، فَقالَ أحَدُهُما لِصاحِبِهِ حينَ غابَ عَنهُما : إنَّهُ لَوِ انتَهى إلى بِئرِ كَذا لَقَلَّ الماءُ .
فَلَمَّا انتَهى إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وبَلَّغَهُ الرِّسالَةَ ، قالَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله : قُل لَهُما : قَد أكَلتُمَا الإِدامَ ! فَأَتاهُما فَأَخبَرَهُما ، فَأَتَياهُ فَقالا : ما أكَلنا مِن إدامٍ ، فَقالَ : إنّي لَأَرى حُمرَةَ اللَّحمِ في أفواهِكُما ، فَقالا : لَم يَكُن عِندَنا شَيءٌ ، وما أكَلنا لَحما اليَومَ !
فَقالَ لَهُما : إنَّكُما قَدِ اغتَبتُما أخاكُما . ثُمَّ قالَ لَهُما : أتُحِبّانِ أن تَأكُلا لَحما مَيتا ؟ فَقالا : لا ، فَقالَ لَهُما : فَكَما كَرِهتُما أن تَأكُلا لَحما مَيتا ، فَلا تَغتابا ؛ فَإِنَّهُ مَنِ اغتابَ أخاهُ فَقَد أكَلَ لَحمَهُ مَيتا . فَنَزَلَت : « وَ لاَ يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ».۴

1.العسّ : القدح الضخم . وقيل : هو أكبر من الغمر ، وهو إلى الطول ، يروي الثلاثة والأربعة والعدّة (لسان العرب : ج ۶ ص ۱۴۰ «عسس») .

2.مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۱۶۵ ح ۲۳۷۱۴ ، الصمت وآداب اللسان : ص ۱۰۶ ح ۱۷۱ ، تفسير ابن كثير : ج ۷ ص ۳۶۲ ، إمتاع الأسماع : ج ۱۲ ص ۴ كلّها نحوه ، تاريخ دمشق : ج ۴ ص ۲۷۵ ح ۱۰۳۷ ، مجمع الزوائد : ج ۳ ص ۳۹۹ ح ۵۰۰۸ و راجع اُسد الغابة : ج ۲ ص ۴۳۴ الرقم ۱۹۹۵ .

3.الحجرات : ۱۲ .

4.تنبيه الغافلين : ص ۱۶۳ ح ۲۱۰ و راجع الزهد لهنّاد : ج ۲ ص ۵۶۵ ح ۱۱۷۹ و نصب الراية : ج ۲ ص ۴۸۲ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9788
صفحه از 541
پرینت  ارسال به