385
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم

فصل سوم: سيره پيامبر صلّی الله علیه و آله در همسر دادن عدّه‏اى از يارانش

۳ / ۱

ازدواج جُلَيبيب

۲۷۰۸.الكافى ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ :مردى نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! زنى از عرب با سنگين‏ترين مهريّه نزد من است و دوست مى‏دارم او را از من بپذيرى. او دخترم است.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هديه‏ات را پذيرفتم».
مرد گفت : اى پيامبر خدا! او خصلتى ديگر هم دارد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چيست ؟».
مرد گفت : هرگز موى بر پيشانى‏اش نروييده است (هيچ بيمارى‏اى نداشته است).
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «مرا بدو نيازى نيست. او را به همسرى حِلبيب در آوريد».
پاهاى مرد از شنيدن اين مطلب، سست شد. نزد مادر دختر آمد و سخن پيامبر صلى اللّه عليه و آله را برايش نقل كرد. وى نيز ناراحت شد. دختر، سخن پدر را شنيد و ناراحتى و اضطراب پدر را ديد. به پدر و مادرش گفت : آنچه را خدا و پيامبر برايم پسنديده‏اند، شما نيز بِدان راضى باشيد.
سخن دختر، آنان را دلدارى داد. پدر دختر نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و سخن دختر را براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله نقل كرد. آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «مهريّه دختر را بهشت قرار دادم».
در روايت صفوان، اين مطلب اضافه شده است : حِلبيب [مدّتى] پس از ازدواج، از دنيا رفت و مهريّه دختر پس از فوت شوهر، به يكصد هزار درهم رسيد.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
384

الفَصلُ الثّالِثُ: سيرَةُ النَّبِيِّ في زَواجِ بَعضِ أصحابِهِ

۳ / ۱

زَواجُ جُلَيبِيبٍ

۲۷۰۸.الإمام الصادق عليه السلام :أتى رَجُلٌ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، عِندي مَهيرَةُ۱ العَرَبِ ، وأَنَا اُحِبُّ أن تَقبَلَها ، وهِيَ ابنَتي . قالَ : فَقالَ : قَد قَبِلتُها . قالَ : فَاُخرى۲يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : وما هِيَ ؟ قالَ : لَم يُضرَب عَلَيها صُدغٌ قَطُّ۳، قالَ : لا حاجَةَ لي فيها ، ولكِن زَوِّجها مِن حِلبيبٍ۴.
قالَ : فَسَقَطَ رِجلا۵الرَّجُلِ مِمّا دَخَلَهُ ، ثُمَّ أتى اُمَّها فَأَخبَرَهَا الخَبَرَ ، فَدَخَلَها مِثلُ ما دَخَلَهُ ، فَسَمِعَتِ الجارِيَةُ مَقالَتَهُ ورَأت ما دَخَلَ أباها ، فَقالَت لَهُما : اِرضَيا لي ما رَضِيَ اللّهُ ورَسولُهُ لي ، قالَ : فَتَسَلّى ذلِكَ عَنهُما . وأَتى أبوهَا النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله فَأَخبَرَهُ الخَبَرَ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : قَد جَعَلتُ مَهرَهَا الجَنَّةَ .
و زادَ فيه صَفوانُ قالَ : فَماتَ عَنها حِلبيبٌ ، فَبَلَغَ مَهرُها بَعدَهُ مِئَةُ ألفِ دِرهَمٍ .۶

1.المهيرة: الغالية المهر (لسان العرب: ج ۵ ص ۱۸۴ «مهر»).

2.أي لها خصلة اُخرى حسنة يرغب فيها .

3.الصُّدغ ـ بضم المهملة وإعجام الغين ـ :ما بين العين وشحمة الاُذن (النهاية : ج ۳ ص ۱۷ «صدغ») وقال الفيض الكاشاني : وكأنّ ضربها كناية عن الإصابة بمصيبة (الوافي : ج ۲۱ ص ۹۱) .

4.كذا في أكثر النسخ ، ولعلّ الصواب «جلبيب» ، وهو من أصحاب النبيّ صلى اللّه عليه و آله (راجع : قاموس الرجال : ج ۲ ص ۷۰۹ ح ۱۵۷۵) ، أو «جليبيب» كما في الحديثين التاليين .

5.سقوط الرجلين : كناية عن تغيّر الحال وإصابته شدّة الألم ، فإنّ ذلك ممّا يذهب بقوّة المشي (الوافي : ج ۲۱ ص ۹۱) .

6.الكافي : ج ۵ ص ۳۴۳ ح ۲ ، وسائل الشيعة : ج ۱۴ ص ۴۴ ح ۲۵۰۵۶ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6218
صفحه از 541
پرینت  ارسال به