فصل سوم: سيره پيامبر صلّی الله علیه و آله در همسر دادن عدّهاى از يارانش
۳ / ۱
ازدواج جُلَيبيب
۲۷۰۸.الكافى ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ :مردى نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! زنى از عرب با سنگينترين مهريّه نزد من است و دوست مىدارم او را از من بپذيرى. او دخترم است.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هديهات را پذيرفتم».
مرد گفت : اى پيامبر خدا! او خصلتى ديگر هم دارد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چيست ؟».
مرد گفت : هرگز موى بر پيشانىاش نروييده است (هيچ بيمارىاى نداشته است).
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «مرا بدو نيازى نيست. او را به همسرى حِلبيب در آوريد».
پاهاى مرد از شنيدن اين مطلب، سست شد. نزد مادر دختر آمد و سخن پيامبر صلى اللّه عليه و آله را برايش نقل كرد. وى نيز ناراحت شد. دختر، سخن پدر را شنيد و ناراحتى و اضطراب پدر را ديد. به پدر و مادرش گفت : آنچه را خدا و پيامبر برايم پسنديدهاند، شما نيز بِدان راضى باشيد.
سخن دختر، آنان را دلدارى داد. پدر دختر نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و سخن دختر را براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله نقل كرد. آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «مهريّه دختر را بهشت قرار دادم».
در روايت صفوان، اين مطلب اضافه شده است : حِلبيب [مدّتى] پس از ازدواج، از دنيا رفت و مهريّه دختر پس از فوت شوهر، به يكصد هزار درهم رسيد.