۲۶۹۲.بحار الأنوار ـ به نقل از عبد اللّه بن بُرَيده، از پدرش ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله فال بد نمىزد ؛ امّا فال خوب مىزد. زمانى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله رهسپار مدينه شد، قريش براى كسى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله را دستگير كند و تحويل آنان دهد، يكصد شتر جايزه تعيين كردند. [پدرم] بُرَيده [پسر حصيب اَسلَمى] با هفتاد سوار از خاندان خود از بنى سهم، به راه افتاد و پيامبر صلى اللّه عليه و آله را پيدا كرد. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «تو كيستى ؟».
گفت : من بُرَيده هستم.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله رو به ابو بكر كرد و فرمود : «اى ابو بكر ! كار ما آسان و رو به راه شد».
سپس [به بريده] فرمود : «از كدام طايفهاى ؟».
گفت : از اسلم.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «به سلامت رستيم». سپس فرمود : «از كدام قبيلهاى ؟».
گفت : از بنى سهم.
فرمود : «تير (قرعه) تو بيرون آمد».
بُرَيده به پيامبر صلى اللّه عليه و آله گفت : تو كيستى ؟
فرمود : «من محمّد بن عبد اللّه، پيامبر خدا هستم».
بُرَيده گفت : گواهى مىدهم كه معبودى جز خدا نيست و گواهى مىدهم كه تو بنده و فرستاده او هستى.
سپس بُرَيده و تمام همراهانش مسلمان شدند.
۲۶۹۳.الموطّأ ـ به نقل از يحيى بن سعيد ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله براى دوشيدن شترى پرشير فرمود : «چه كسى اين را مىدوشد ؟» مردى برخاست. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «نامت چيست ؟». مرد گفت : مُرّه [به معناى تلخى] . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «بنشين» و سپس فرمود : «چه كسى اين را مىدوشد ؟» . مردى برخاست. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «نامت چيست ؟» . گفت : حرب [به معناى جنگ]. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «بنشين» و سپس فرمود : «چه كسى اين شتر را مىدوشد ؟». مردى برخاست. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «نامت چيست ؟». گفت : يعيش [به معناى زندگى مىكند]. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «بدوش».