۲ / ۲۵
نمونههايى از شوخىهاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله
۲۶۶۳.امام على علیه السلام :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پيرزنى بىدندان ديد. فرمود : «بدان كه هيچ پيرزن بىدندانى، وارد بهشت نمىشود».
پيرزن گريست. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چرا گريه مىكنى ؟».
گفت : اى پيامبر خدا ! من هم دندان ندارم !
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خنديد و فرمود : «تو اين گونه [پير و بىدندان]، وارد بهشت نمىشوى».
و نيز زنى چركينچشم را ديد. فرمود : «زنانِ چركينچشم، به بهشت نمىروند».
زن گريست و گفت : اى پيامبر خدا ! پس من به جهنّم مىروم ؟
فرمود : «نه ؛ بلكه با چنين چهرهاى كه دارى، وارد بهشت نمىشوى».
سپس فرمود : «يكچشم و كور نيز به بهشت نمىروند [و آنها نيز سالم و زيبا مىشوند و سپس به بهشت مىروند]».
۲۶۶۴.المناقب، ابن شهرآشوب :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خطاب به پيرزنى از قبيله اشجع فرمود : «اى زن اشجعى ! پيرزنان، داخل بهشت نمىشوند». بلال، او را گريان ديد و به پيامبر صلى اللّه عليه و آله گزارش داد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «و سياهان هم وارد بهشت نمىشوند». آن گاه، بلال هم به همراه زن به گريه كردن پرداخت . عبّاس، آن دو را ديد و براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله بازگو كرد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «پيرمرد هم [به بهشت نمىرود]». سپس آنان را خواست و دلدارى داد و فرمود : «خداوند، آنان را در بهترين شكل، وارد بهشت مىگرداند» و فرمود : «آنان، به صورت جوانانى نورانى، وارد بهشت مىشوند» و فرمود : «بهشتيان، پيكرهايى بدون مو و صاف دارند و سرمه كشيده اند».
۲۶۶۵.تفسير الطبرى ـ به نقل از عايشه ـ :پيرزنى از قبيله بنى عامر، نزد من بود كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر من وارد شد و پرسيد : «اين پيرزن كيست، اى عايشه ؟». گفتم : يكى از خالههاى من است. آن پيرزن [خطاب به پيامبر صلى اللّه عليه و آله ]گفت : خدا را بخوان تا مرا به بهشت وارد كند. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «پيرزنها به بهشت نمىروند» و پيرزن، حالش به گونهاى ديگر شد . پيامبر فرمود : «خداوند، آنها را به شكلى ديگر [و جوان و زيبا ]در مىآورد».