۲۶۲۹.السنن الكبرى ـ به نقل از ابو هريره ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله براى عيادت مردى از يارانش كه به اندوه [و تبى] دچار شده بود، بيرون آمد. من نيز همراه پيامبر صلى اللّه عليه و آله بودم. [با يك دست،] دست بيمار را گرفت و دست [ديگر] خود را بر پيشانى بيمار نهاد ـ و اين را عيادت تمام و كمال بيمار مىديد ـ . سپس فرمود : «خداوند ـ تبارك و تعالى ـ مىفرمايد : آن (تب و اندوه)، آتش من است كه بر بنده باايمانم چيره مىگردانم تا بهره آتش در آخرتش را [در اين دنيا ]ببرد [و آن جا آسوده باشد]».
۲۶۳۰.مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابن جعفر ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله هنگامى كه از بيمارى عيادت مىكرد، به او دست مىكشيد و مىفرمود: «[اى بيمارى!] برو».
۲۶۳۱.صحيح البخارى ـ به نقل از جابر ـ :به بيمارىاى دچار شدم. پيامبر صلى اللّه عليه و آله و ابو بكر ، پياده به عيادتم آمدند و چون مرا در حالت اغما ديدند، پيامبر صلى اللّه عليه و آله وضو گرفت و آب وضويش را بر روى من ريخت و من به هوش آمدم و ناگهان پيامبر صلى اللّه عليه و آله را ديدم.
۲۶۳۲.سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مردى را عيادت كرد و از او پرسيد : «چه ميل دارى ؟».
گفت : نان گندم، دوست دارم.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هر كس نان گندمى دارد، براى برادر خويش بفرستد».
سپس فرمود : «اگر بيمارى از بيمارانتان، چيزى را هوس كرد، آن را به وى بخورانيد» .