۲۶۱۲.نزهة الناظر :پيامبر صلى اللّه عليه و آله در تسليت دادن به بعضى از يارانش چنين نوشت : «امّا بعد، خداوندِ والا نام، پاداشت را بزرگ بدارد و به تو صبر (شكيبايى) و به ما و تو، شكر عطا نمايد ! جانها و دارايىها و خانواده ما از موهبتهاى مبارك خداوند هستند و همه عاريهها بازگرداندنى اند. ما مدّتى معيّن از آنها بهره مىگيريم و او آنها را در وقتى معيّن مىگيرد و خداوند متعال، وظيفه ما را شكر به هنگام عطا و صبر به گاه بلا قرار داده است. پسر تو نيز از موهبتهاى خداى متعال بود كه تو را با شادى و سرور، از او بهرهمند ساخت و در برابر پاداشى اندوخته شده از تو گرفت، [البته ]اگر صبر كنى و به حساب خدا نهى .
پس مبادا كه بىتابى، پاداشت را تباه كند و فردا به خاطر از دست دادن پاداش مصيبت، پشيمان شوى، كه اگر بر پاداش آن وارد شوى، خواهى دانست كه مصيبتت در برابر آن، اندك بوده است و بدان كه بىتابى، از دست رفته را باز نمىآورد و اندوه، تقدير الهى را نمىراند. بى گمان، پاداش بر تو فرود مىآيد. پس غم مخور. و السلام!».
۲ / ۱۸
ديدار با بينوايان و عيادت بيماران و تشييع جنازه آنان
۲۶۱۳.المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از سهل بن حنيف ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نزد مسلمانان بينوا مىرفت و با آنها ديدار مىنمود و از بيمارانشان عيادت ، و جنازههايشان را تشييع مىكرد.
۲۶۱۴.المعجم الكبير ـ به نقل از سهل بن حنيف ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از فقيران مدينه عيادت مىكرد و هنگامى كه مىمردند، در تشييع جنازهشان حاضر مىشد. زنى از محلّه عوالى مدينه وفات كرد. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هنگامى كه جنازهاش آماده شد، مرا خبر كنيد». هنگامى كه آمدند به پيامبر صلى اللّه عليه و آله خبر دهند، ديدند خوابيده و پاسى از شب گذشته است . از اين رو ناپسند داشتند كه او را بيدار كنند و از سياهى شب و حشرات زمين براى او ترسيدند. پس [او را بيدار نكردند و] رفتند.
صبح كه شد، پيامبر صلى اللّه عليه و آله سراغ گرفت و گفتند : اى پيامبر خدا ! آمديم تا خبرت كنيم كه ديديم خفتهاى و ناپسند داشتيم كه بيدارت كنيم و از سياهى شب و حشرات زمين براى تو ترسيديم. پس آنها رفتند و پيامبر صلى اللّه عليه و آله هم پياده به سوى قبر آن زن رفت و نماز بر او گزارد و چهار تكبير گفت.