۲۶۱۰.المستدرك على الصحيحين ـ در باره معاذ بن جبل ـ :پسرى از او در گذشت و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله [در] نامهاى براى تسليت او [چنين] نوشت : «به نام خداوند مهرگستر مهربان. از محمّد پيامبر خدا، به معاذ بن جبل. سلام بر تو ! من به تو خدايى را مىستايم كه جز او معبودى نيست. امّا بعد، خداوند، اَجرت را بزرگ بدارد و به تو صبر (شكيبايى) دهد و به ما و تو شكر عطا كند ! جانها و دارايىها و خانواده و فرزندان ما، از موهبتهاى گواراى خداوند و عاريههاى بازگرداندنى او نزد ما هستند كه تو را در رشك و شادى، از آنها بهرهمند مىكند و با دادن پاداشى بزرگ از تو مىگيرد. اگر [صبر كنى و اين مصيبت را] به حساب خدا بگذارى، درود و رحمت و هدايت، از آنِ توست. پس صبر كن و نگذار بىتابىات، پاداشت را از ميان ببرد، كه پشيمان مىشوى و بدان كه بىتابى ، چيزى را باز نمىگرداند و اندوهى را نمىراند و براى آنچه بر تو فرود آمده، سودى ندارد . والسلام».
۲۶۱۱.تاريخ بغداد ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله به مُعاذ بن جبل ـ كه حاكم يمن [از سوى ايشان] بود ـ ، نوشت : «از محمّد پيامبر خدا به معاذ بن جبل. سلام بر تو ! من براى تو خدايى را كه جز او معبودى نيست، مىستايم. امّا بعد، فلان پسرت در فلان روز از دنيا رفت. خداوند، پاداشت را بزرگ بدارد و به تو شكيبايى، الهام فرمايد و شكيبايى در هنگام بلا و سپاسگزارى در هنگام آسايش را روزىات كند ! جانها، دارايىها و خانواده ما، از بخششهاى گواراى خداوند به ما و عاريتهايى بازگرداندنى هستند كه ما را تا مدّتى حساب شده، از آنها بهرهمند مىكند و آنها را در وقتى معيّن به پايان مىبرد، و حقّ خداوند بر ما هنگامى كه ما را با گرفتن و به پايان رساندن آنها مىآزمايد، شكيبايى كردن است. پس تقواى الهى و عزادارى نيكو داشته باش؛ چرا كه اندوه، مردهاى را باز نمىگرداند و اَجَلى را به تأخير نمىاندازد و غصّه خوردن، آنچه را بر بندگانش فرود مىآيد، بر نمىگرداند».