333
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم

۲۶۰۷.مسكّن الفؤاد ـ به نقل از اَنَس ـ :مردى با پسربچّه‏اش نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مى‏آمد. آن بچّه در گذشت و آن مرد ، ديگر نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نرفت. پيامبر صلى اللّه عليه و آله از او سراغ گرفت . گفتند : آن پسربچّه‏اى كه همراهش مى‏ديدى ، مرده است [و در اندوه اوست]. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چرا به من اطّلاع نداده‏ايد ؟ ! برخيزيد تا نزد برادرمان برويم و به او تسليت بگوييم» . هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر او وارد شد، ديد آن مرد ، غمگين و افسرده نشسته است. به او تسليت گفت. آن مرد گفت : اى پيامبر خدا ! اميد داشتم عصاى پيرى و سستى‏ام باشد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «آيا اين خشنودت نمى‏كند كه روز قيامت رو به رويت باشد و به او گفته شود : وارد بهشت بشو، و او بگويد : "اى پروردگار من ! و پدر و مادرم!" و پيوسته شفاعت كند تا خداوند عز و جل شفاعت او را در حقّ شما بپذيرد و همه‏تان را وارد بهشت كند؟» .

۲۶۰۸.مسكّن الفؤاد ـ به نقل از ابن مسعود ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بر زنى وارد شد و او را به خاطر درگذشت پسرش تسليت داد و فرمود : «به من خبر رسيده كه تو به شدّت بى‏تابى مى‏كنى ؟» . زن گفت : چه چيزى مرا از اين باز دارد ـ اى پيامبر خدا ـ ، در حالى كه مرا پير و بى‏فرزند باقى نهاد و رفت ؟
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «تو بى فرزند نيستى . بى‏فرزند، زنى است كه جان مى‏دهد ، در حالى كه هيچ فرزندى را از دست نداده [تا ذخيره قيامتش شده باشد ]و مردم هم توانايى ندارند كه فرزندان از دست داده‏شان را [در روز قيامت] به او ببخشند. اين فرد، بى‏فرزند است».

۲۶۰۹.مسكّن الفؤاد ـ به نقل از بريده ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از انصار سراغ مى‏گرفت و احوالپرسى مى‏كرد و به عيادتشان مى‏رفت. به پيامبر صلى اللّه عليه و آله خبر رسيد كه زنى، پسرش را از دست داده و بر او بى‏تابى مى‏كند. پيامبر صلى اللّه عليه و آله نزد آن زن رفت و او را به تقواى الهى و شكيبايى سفارش كرد. زن گفت : اى پيامبر خدا! من زنى بى‏فرزند هستم كه ديگر نمى‏زايم و فرزندى هم جز او نداشتم. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «زنِ بى‏فرزند، زنى است كه بچّه‏هايش برايش زنده مى‏مانند [و ذخيره آخرت ندارد]».


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
332

۲۶۰۷.مسكّن الفؤاد عن أنس :إنَّ رَجُلاً كانَ يَجيءُ بِصَبِيٍّ لَهُ مَعَهُ إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، وإنَّهُ ماتَ فَاحتَبَسَ والِدُهُ عَن رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَسَأَلَ عَنهُ ، فَقالوا : ماتَ صَبِيُّهُ الَّذي رَأَيتَهُ مَعَهُ . فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : هَلاّ آذَنتُموني ! فَقوموا إلى أخينا نُعَزّيهِ . فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ إذَا الرَّجُلُ حَزينٌ وبِهِ كَآبَةٌ ، فَعَزّاهُ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، كُنتُ أرجوهُ لِكِبَرِ سِنّي وضَعفي .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : أما يَسُرُّكَ أن يَكونَ يَومَ القِيامَةِ بِإِزائِكَ ، فَيُقالُ لَهُ : اُدخُلِ الجَنَّةَ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ وأَبَوايَ ، فَلا يَزالُ يَشفَعُ حَتّى يُشَفِّعَهُ اللّهُ عزّ و جلّ فيكُم ، ويُدخِلَكُمُ الجَنَّةَ جَميعا ؟ !۱

۲۶۰۸.مسكّن الفؤاد عن ابن مسعود :دَخَلَ صلى اللّه عليه و آله عَلَى امرَأَةٍ يُعَزّيها بِابنِها ، فَقالَ : بَلَغَني أنَّكِ جَزِعتِ جَزَعا شَديدا . قالَت : وما يَمنَعُني يا رَسولَ اللّهِ ، وقَد تَرَكَني عَجوزا رَقوبا ؟
فَقالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : لَستِ بِالرَّقوبِ ، إنَّمَا الرَّقوبُ الَّتي تُتَوفّى ولَيسَ لَها فَرَطٌ ، ولا يَستَطيعُ النّاسُ أن يَعودوا عَلَيها مِن أفراطِهِم ، فَتِلكَ الرَّقوبُ .۲

۲۶۰۹.مسكّن الفؤاد عن بريدة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، يَتَعاهَدُ الأَنصارَ ويَعودُهُم ويَسأَلُ عَنهُم ، فَبَلَغَهُ أنَّ امرَأَةً ماتَ ابنٌ لَها ، فَجَزِعَت عَلَيهِ ، فَأَتاها فَأَمَرَها بِتَقوَى اللّهِ عزّ و جلّ وَالصَّبرِ . فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إنِّي امرَأَةٌ رَقوبٌ لا ألِدُ ، ولَم يَكُن لي وَلَدٌ غَيرُهُ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : الرَّقوبُ الَّتي يَبقى لَها وَلَدُها .۳

1.مسكّن الفؤاد : ص ۳۴ ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۱۱۸ ح ۱۱ .

2.مسكّن الفؤاد : ص ۴۰ ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۱۲۰ ح ۱۲ .

3.مسكّن الفؤاد : ص ۳۸ ، بحار الأنوار : ج ۸۲ ص ۱۲۰ ح ۱۲ ؛ المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۵۴۰ ح ۱۴۱۶ ، كنز العمّال : ج ۳ ص ۷۶۱ ح ۸۶۷۶ نقلاً عن ابن النجّار نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9610
صفحه از 541
پرینت  ارسال به