۱ / ۲
ترغيب به دوست داشتن كودكان و مهربانى با آنان
۲۴۸۶.الأدب المفرد ـ به نقل از اَنَس ـ :زنى نزد عايشه آمد و عايشه سه خرما به او داد و او به هر كدام از دو كودكش، يك خرما داد و يك خرما را هم براى خودش نگاه داشت. دو كودك، خرماها را خوردند و به مادرشان نگريستند. زن، خرماى خود را نيز دو نيم كرد و هر نيمه را به يكى از آنها داد.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و عايشه ماجرا را خبر داد. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چرا تعجّب مىكنى ؟ خداوند به آن زن به خاطر مهربانى با كودكانش، رحمت كرد» .
۲۴۸۷.تاريخ دمشق ـ به نقل از واثلة بن اسقع ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بر عثمان بن مظعون وارد شد، در حالى كه او كودك خردسالى را كه همراهش بود، مىبوسيد. به وى فرمود : «آيا او را دوست دارى، اى عثمان ؟».
گفت : آرى، به خدا ، اى پيامبر خدا! من او را دوست دارم.
فرمود : «آيا محبّتت را نسبت به او بيشتر نكنم ؟».
گفت : آرى، پدرم و مادرم، فداى تو باد !
فرمود : «هر كس بكوشد تا كودكى از نسلش را خشنود سازد و اين كار را بكند، خداوند در روز قيامت، مىكوشد تا او را خشنود سازد و چنين مىكند».
۲۴۸۸.الطبقات الكبرى ـ به نقل از معاوية بن قرّه، در باره عمويش ـ :او هماره با فرزند خردسالش نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مىآمد و او را مقابل ايشان مىنشاند. پيامبر صلى اللّه عليه و آله به وى فرمود : «آيا او را دوست دارى ؟».
گفت : بله، بسيار زياد.
سپس آن پسر در گذشت. پيامبر صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «گويى بر [مرگ] او اندوهگين شدهاى !».
گفت : آرى، اى پيامبر خدا !
فرمود : «آيا خرسند نمىشوى كه وقتى خداوند، تو را وارد بهشت مىسازد، او را بر درى از درهاى بهشت بيابى كه آن را برايت مىگشايد ؟».
گفت : چرا.
فرمود : «همانا به خواست خدا، تو اين گونه خواهى بود».
ر . ك : ص ۱۷۳ (سيره پيامبر صلى اللّه عليه و آله در رفتار با فرزندان و نوادگان / بوسيدن و ابراز محبّت) .