۲۲۰۳.كتاب من لا يحضره الفقيه ـ به نقل از جابر ـ :نگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فاطمه عليها السلام را به همسرى على علیه السلام در آورد ، گروهى از قريش نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند : على را با مهرى ناچيز ، همسر دادى !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آنها فرمود : «من ، على را همسر ندادم ؛ بلكه در شب معراج كه مرا تا سدرة المنتهى سِير دادند ، خداوند ، او را همسر داد . خداوند عز و جلبه سدره وحى فرمود كه : "بيفشان" و آن ، دُر و گوهر بر حور العينها افشاند و آنها آن را به يكديگر هديه مىدهند و مىگويند : اين ، از درافشانى عروسى فاطمه دختر محمّد است» .
۲ / ۳
خطبه ازدواج
۲۲۰۴.المناقب ، ابن شهرآشوب :پيامبر صلى اللّه عليه و آله در ازدواج فاطمه عليها السلام بر منبر خطبه خواند ... و ما آن را از قول امام رضا علیه السلام روايت مىكنيم : «ستايش ، ويژه خدايى است كه به خاطر نعمتهايش ستوده مىشود ، به خاطر قدرتش ، پرستيده مىشود ، به خاطر چيرگىاش ، فرمان برده مىشود ، به آنچه نزد اوست ، رغبت و از عذابش ترسيده مىشود ، و فرمانش در آسمان و زمينش نافذ است . آفريدهها را با قدرتش آفريد و با احكامش از هم جدا نمود و با دينش عزيزشان كرد و با پيامبرش محمّد ، گرامىشان داشت .
خداوند متعال ، پيوند سببى را پيوند نسبىِ الحاقى و امرى واجب شده قرار داد و با آنها رَحِمها را با هم در آميخت و بر مردمان ، لازم ساخت . خداوند متعال مىفرمايد : «و او كسى است كه از آب [ منى] ، آدمى را آفريد و او را نسب و سبب قرار داد».
سپس خداوند متعال به من فرمان داد كه فاطمه را به همسرىِ على در آورم و من او را با چهارصد مثقال نقره ، به همسرى او در آوردم ، اگر تو ـ اى على ـ راضى باشى» . على علیه السلام گفت : راضى هستم .