۲۲۷۸.سنن أبى داوود ـ به نقل از هشام بن عروه ، از پدرش ـ :عايشه [ به من] گفت : اى خواهرزاده ! پيامبر خدا هيچ كدام از ما همسرانش را در نوبت و سهمى كه در آن زمان نزدمان مىماند ، بر ديگرى برترى نمىداد ، و كمتر روزى مىشد كه به همه ما سركشى نكند و نزد هر يك از زنانش نرود ، بى آن كه با او نزديكى كند ، تا آن كه به زنى مىرسيد كه نوبتش بود . پس شب را با همو به سر مىبرد .
۲۲۷۹.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد :حسن علیه السلام بزرگترين فرزند على علیه السلام و آقا و بخشنده و بردبار و سخنور بود و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله دوستش داشت . روزى ، ميان او و حسين علیه السلام مسابقه گذاشت و حسن پيش افتاد . پيامبر صلى اللّه عليه و آله او را روى ران راستش نشاند و سپس حسين را [ براى عدالتورزى ]روى ران چپش نشاند .
۲۲۸۰.مسند ابن مبارك ـ به نقل از امام حسن علیه السلام ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با يارانش سخن مىگفت ، كودكى وارد شد و رفت در گوشهاى از مسجد به پدرش رسيد . پدر ، دست به سرش كشيد و وى را بر زانوى راست خود نشاند . اندكى كه گذشت ، دختر او آمد و رفت تا اين كه به او رسيد . او به سرِ وى نيز دست كشيد ؛ امّا وى را روى زمين نشاند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چرا او را بر زانوى ديگرت ننشاندى ؟» . او ، دخترش را نيز بر زانوى ديگرش نشاند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هماكنون ، عدالت ورزيدى» .