۳۶۳۲.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ در دعاى معروف به «دعاى امان» ـ : به نام خداى مهرگسترِ مهربان، از سمت راستم. به نام خداى مهرگسترِ مهربان، از سمت چپم. به نام خداى مهرگسترِ مهربان، از پيشِ رويم. به نام خداى مهرگسترِ مهربان، از پشتِ سرم. به نام خداى مهرگسترِ مهربان، كه مهار من، در كف اوست. پناه مىبرم به خدا و بزرگى او، و به عزّت خدا و نيروى او، و به عزّت خدا و سلطنت او، و به عزّتِ شُكوه خدا، و به عزّت عزّت خدا ، از گزند آنچه آفريد و هستى بخشيد و پديد آورد، و از گزند آنچه زير زمين است، و از گزند هر جنبندهاى كه پروردگار من، زمام او را به دست دارد. به راستى كه پروردگار من، بر راه مستقيم قرار دارد.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خداى والاى بزرگ كه نيروى هر ناتوانى و كمك هر نيازمندى است. هيچ نيرو و توانى نيست، مگر از سوى خداى والاى بزرگ كه پناهگاه هر گريزان و آسودگاه هر ترسانى است.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خداى والا و بزرگ كه ياريگر هر غمديده و اميد هر بىچارهاى است.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به واسطه آن (ذكر «لا حولَ و لا قوّةَ إلاّ باللّه») ، خودم و دينم و خانوادهام و دارايىام و همه نعمتهايى را كه معبودم و سَرورم و آقايم به من داده است، نگه مىدارم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، از ابليس و لشكر سواره و پياده او و اهريمنان و ديوهاى (دار و دسته) او و يارانش و همه آدميان و جنّيان و گزندهاى آنها مىرَهَم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، خود را از ظلم هر يك از آفريدگان خدا كه بخواهد به من ظلم كند، حفظ مىكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد به من ستم روا بدارد، سرنگون و نگونبخت مىسازم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، تجاوز هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من تعدّى كند، باز مىدارم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، نيرنگ هر يك از آفريدگان خدا را كه با من نيرنگ كند، ناكارآمد مىنمايم .
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، فريبكارى هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد فريبم دهد، از ميان مىبرم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، مكر هر يك از آفريدگان خدا را كه بر ضدّ من بكوشد، باطل مىكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من بزرگى بفروشد، خوار مىكنم .
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد مرا سست كند، سست مىگردانم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، هر يك از آفريدگان خدا را كه بر من ستم كند، در هم مىشكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، بر هر يك از آفريدگان خدا كه بر من قدرت داشته باشد، قدرت مىيابم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، گزند هر يك از آفريدگان خدا را كه بخواهد به من گزند برساند، دفع مىكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، از عزّت خدا كمك مىجويم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. با آن، خود را در پناه قدرت خدا در مىآورم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. از آن، در زيستنم و مُردنم و هنگام فرا رسيدن مرگ و به اغما رفتن و سختىهاى مرگ، كمك مىگيرم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به وسيله آن، روحم و اندامهايم و مويم و پوستم را، آن گاه كه يكّه و تنها و در خلوت با عملم به گورم وارد شدم، حفظ مىكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. از آن، در رستاخيزم، آن گاه كه كارنامهام برايم گشوده مىشود و گناهان و خطاهايم را مىبينم، كمك مىگيرم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا، آن گاه كه در قيامت، درنگم [در محشر و براى رسيدگى به اعمال ]به درازا مىكشد و تشنگىام شدّت مىگيرد.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. با آن، ترازوى [اعمال] خود را در آن هنگام كه بخواهند پاداش دهند و ترسم بالا مىگيرد، سنگين مىكنم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. با آن، همراه با اوليا (/دوستان) از صراط مىگذرم و به واسطه آن، گامَم را استوار مىگردانم.
هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خدا. به واسطه آن، همراه با نيكان، در سراى ماندگارى جاى مىگيرم، به شمارِ آنچه گويندگان، از آغاز روزگار تا پايان آن [ذكر «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه» ]گفتهاند و خواهند گفت، و به شمارِ آنچه كتاب او بر شمرده و علم او، آن را در ميان گرفته است و [بلكه] چند برابر آن، و هر چند برابر آنها، چندين و چند برابر ، تا هميشه هميشه، و تا بىشمارانِ بى زمان؛ شمارى كه جز او، كسى از عهده شمارش آن بر نمىآيد و جز او، كسى بِدان علم نداشته باشد. هيچ نيرو و توانى نيست، جز از سوى خداى والاى بزرگ.