۸ / ۱۴
دعاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله در جنگ احزاب
۳۵۴۹.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ از دعاهايى كه در جنگ احزاب (خندق) كرد ـ : ستايش ، ويژه خداى يگانه بىهمتاست. ستايش ، ويژه خدايى است كه او را مىخوانم و پاسخم را مىدهد، هرچند هنگامى كه او مرا مىخواند، كندى مىكنم. ستايش ، ويژه خدايى است كه از او مىخواهم و به من عطا مىكند، هرچند هنگامى كه بخشى از مالم را مىخواهد، بخل مىورزم. ستايش ، ويژه خدايى است كه از او عافيت مىطلبم و عافيتم مىبخشد، هرچند آنچه را كه مرا از آن باز داشته است ، مرتكب مىشوم. ستايش، ويژه خدايى است كه هر گاه خواستم، به خلوتگاه راز او شدم و آنچه از كارهايم خواستم، نزدش نهادم، بى آن كه شفيعى داشته باشم و خدايم نيز حاجتهايم را روا كرد، و ستايش ، ويژه خدايى كه مردم مرا به او وا نهادند و او مرا گرامى داشت و مرا به آنها وا ننهاد تا خوارم بدارند، و پروردگارم در همراهى و مدارا با من، كافى است، هنگامى كه آنان از من بريدند و جفا كردند. پس ستايش، ويژه توست. اى پروردگار من! به لطفت به من، راضىام و ـ اى پروردگار من ـ به حمايتت به جاى حمايت ديگران، خشنودم.
۳۵۵۰.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ در دعايى ديگر كه در جنگ احزاب نمود ـ : بار خدايا ! به نور قداست تو و عظمت پاكى تو، و شُكوهِ پا بر جاى تو، پناه مىبرم از هر گزند و آسيبى، و از پيشامدهاى شب و روز، مگر پيشامدى كه با نيكى مىآيد.
بار خدايا ! تو يارى كننده من هستى. پس ، از تو كمك مىخواهم. تو حمايتگر منى. پس ، دست به دامن تو مىشوم. تو پناهگاه منى. پس به تو پناه مىآورم. اى كسى كه گردنهاى زورگويان، در برابرش خوارند و مهار فرعونان، در اختيار اوست ! به تو پناه مىبرم از اين كه خوار و رسوايم كنى و پردهام را كنار بزنى، و از اين كه ياد تو را فراموش كنم و از سپاسگزارى تو روى بگردانم.
من در شب و روزم، و كوچيدن و سفرهايم، و در هنگام خوابيدن و استراحت كردنم، در پناه تو هستم. ياد تو، زيرپوش من است و ثنايت، بالاپوشم. معبودى جز تو نيست. رويت را بزرگ مىدارم و عظمت نورت را گرامى مىدارم و مرا از اين كه رسوايم كنى و يا پردهام را بدرى و يا كيفر بدم بدهى، در پناه خودت بگير، و سراپردههاى حفظت را بر من بياويز و مرا در سايه عنايت خودت حفظ كن و مرا با نيكىاى از خودت باز گردان، اى مهربانترينِ مهربانان!