415
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم

۳۴۶۸.الكافىـ به نقل از حلبى ـ : امام صادق عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله زمانى كه آهنگ حَجّة الإسلام۱كرد، چهار روز به پايان ذى القعده مانده بود كه بيرون آمد تا به شجره رسيد و در آن جا نماز گزارد. سپس پياده مركب خود را تا بيداء به دنبال آورد و از آن جا مُحرم شد۲ و صدا به تلبيه بلند كرد، و يكصد شتر همراه آورد۳و همه مردم ، احرام حجّ بستند و قصد عمره نكردند و نمى‏دانستند حجّ تمتّع چيست، تا اين كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به مكّه آمد و كعبه را طواف كرد و مردم همراه او طواف كردند. پس از آن ، كنار مقام [ابراهيم عليه السلام ] ، دو ركعت نماز گزارد و بر حجر الأسود دست كشيد. سپس فرمود : "آغاز مى‏كنم به آنچه خداوند عزّ و جلّ آغاز كرد" ؛ و به صفا آمد و هفت بار رفت و آمد ميان صفا و مروه را از آن جا آغاز كرد.
وقتى سعى خود را در مروه به پايان بُرد، براى سخن گفتن برخاست و به آنان فرمان داد از احرام در آيند و آن را عمره قرار دهند، و اين، چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ به آن فرمان داد. مردم هم از احرام در آمدند، و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : "اگر آنچه را پشت سر گذاشتم از سر مى‏گرفتم ، آن گونه مى‏كردم كه شما را به آن فرمان دادم". پيامبر صلى اللّه عليه و آله به سبب قربانى‏اى كه همراه آورده بود ، نمى‏توانست از احرام در آيد، چنان كه خداوند عزّ و جلّ مى‏گويد : «و سرهايتان را نتراشيد تا قربانى به محلّ خود برسد».
سراقة بن مالك بن جعشم كنانى گفت : اى پيامبر خدا ! به ما آموزش بده ، گويى كه امروز زاده شده‏ايم. بفرما آنچه ما را امروز به آن فرمان دادى ، براى امسال ماست يا براى هر سال ؟ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : "نه؛ بلكه براى هميشه است". و مردى برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! ما به عنوان حج‏گزار [به سوى مِنا ]روانه مى‏شويم ، در حالى كه از سرهايمان آب مى‏چكد ! پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله گفت : "تو هرگز به اين ، ايمان نخواهى آورد".
و على عليه السلام از سوى يمن آمد تا حج بگزارد . فاطمه عليهاالسلام را ديد كه از احرام بيرون آمده است و بوى خوش به مشامش رسيد . براى پرسش ، در پىِ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله روانه شد و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : "اى على ! به چه [قصدى ]با تلبيه احرام بستى ؟". گفت : به آنچه پيامبر، مُحرم شد، صدا به تلبيه بلند كردم. فرمود : "تو از احرام بيرون نيا" و او را در قربانى، شريكِ خود ساخت و سى و هفت تا براى او قرار داد .۴ و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شصت و سه شتر را با دست خود ، قربانى كرد. سپس از هر شترى ، پاره‏اى گوشت گرفت و در يك ديگ گذاشت و دستور داد پخته شود و از آن خورد و از آب آن چشيد و گفت : "اينك از همه شترها خورده‏ايم. و حجّ تمتّع ، بهتر از گزارنده حجّ قِران است كه قربانى همراه مى‏برد، و بهتر از حج‏گزارى است كه حجّ اِفراد به جا مى‏آورد" ».
از امام عليه السلام پرسيدم : آيا پيامبر خدا ، شب ، مُحرم شد يا روز؟ فرمود : «روز». گفتم : چه وقتى ؟ فرمود : «وقت نماز ظهر».

1.به حجّى كه در طول عمر ، يك بار با مستطيع شدن واجب مى‏شود ، حجّة الإسلام گفته مى‏شود .

2.در مرآة العقول ج ۱۷ ص ۱۱۶ آمده است : «شايد مراد از احرام در اين جا ، احرام بستن با تلبيه يا اظهار احرام است ، تا با روايات متعدّدى كه مى‏گويند پيامبر صلى اللّه عليه و آله از مسجد شجره مُحرم شد ، ناسازگار نباشد» .

3.در مرآة العقول ج ۱۷ ص ۱۱۶ آمده است : «مى‏توان ميان روايات را اين گونه جمع كرد كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله يكصد شتر همراه آورد ؛ امّا شصت و چند تا براى خودش بود و بقيّه براى امير مؤمنان عليه السلام ؛ چون مى‏دانست على عليه السلام مانند او احرام خواهد بست ، يا اين كه موضوعِ همراه بردن شتر در روايت پيش مربوط به مكّه تا عرفات و مِنا شمرده شود» .

4.در مرآة العقول ج ۱۷ ص ۱۱۷ آمده است : «شايد يكى از دو عدد در دو روايت ياد شده ، مبنى بر تقيّه باشد ، يا ناشى از اشتباه راوى است» .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم
414

۳۴۶۸.الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله حينَ حَجَّ حِجَّةَ الإِسلامِ خَرَجَ في أربَعٍ بَقينَ مِن ذِي القَعدَةِ ، حَتّى أتَى الشَّجَرَةَ فَصَلّى بِها ، ثُمَّ قادَ راحِلَتَهُ حَتّى أتَى البَيداءَ فَأَحرَمَ مِنها ، وأَهَلَّ بِالحَجِّ وساقَ مِئَةَ بَدَنَةٍ ، وأَحرَمَ النّاسُ كُلُّهُم بِالحَجِّ ، لا يَنوونَ عُمرَةً ولا يَدرونَ مَا المُتعَةُ ، حَتّى إذا قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مَكَّةَ طافَ بِالبَيتِ وطافَ النّاسُ مَعَهُ ، ثُمَّ صَلّى رَكعَتَينِ عِندَ المَقامِ وَاستَلَمَ الحَجَرَ .
ثُمَّ قالَ : أبدَأُ بِما بَدَأَ اللّهُ عزّ و جلّ بِهِ . فَأَتَى الصَّفا فَبَدَأَ بِها ، ثُمَّ طافَ بَينَ الصَّفا وَالمَروَةِ سَبعا ، فَلَمّا قَضى طَوافَهُ عِندَ المَروَةِ قامَ خَطيبا ، فَأَمَرَهُم أن يُحِلّوا ويَجعَلوها عُمرَةً ، وهُوَ شَيءٌ أمَرَ اللّهُ عزّ و جلّ بِهِ ، فَأَحَلَّ النّاسُ .
وقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : لَو كُنتُ استَقبَلتُ مِن أمري مَا استَدبَرتُ لَفَعَلتُ كَما أمَرتُكُم . ولَم يَكُن يَستَطيعُ أن يُحِلَّ مِن أجلِ الهَديِ الَّذي كانَ مَعَهُ ، إنَّ اللّهَ عزّ و جلّ يَقولُ : « وَلاَ تَحْلِقُواْ رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْىُ مَحِلَّهُ »۱ ، فَقالَ سُراقَةُ بنُ مالِكِ بنِ جَعشَمٍ الكِنانِيُّ : يا رَسولَ اللّهِ ، عَلِّمنا كَأَنّا خُلِقَنا اليَومَ ، أرَأَيتَ هذا الَّذي أمَرتَنا بِهِ لِعامِنا هذا أو لِكُلِّ عامٍ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : لا ، بَل لِلأَبَدِ الأَبَدِ .
وإنَّ رَجُلاً قامَ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ نَخرُجُ حُجّاجا ورُؤوسُنا تَقطُرُ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : إنَّكَ لَن تُؤمِنَ بِهذا أبَدا .
قالَ : وأَقبَلَ عَلِيٌّ عليه السلام مِنَ اليَمَنِ حَتّى وافَى الحَجَّ ، فَوَجَدَ فاطِمَةَ عليها السلام قَد أحَلَّت ، ووَجَدَ ريحَ الطّيبِ ، فَانطَلَقَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله مُستَفتِيا ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : يا عَلِيُّ ، بِأَيِّ شَيءٍ أهلَلتَ ؟ فَقالَ : أهلَلتُ بِما أهَلَّ بِهِ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله ، فَقالَ : لا تُحِلَّ أنتَ . فَأَشرَكَهُ فِي الهَديِ وجَعَلَ لَهُ سَبعا وثَلاثينَ ، ونَحَرَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ثَلاثا وسِتّينَ فَنَحَرَها بِيَدِهِ ، ثُمَّ أخَذَ مِن كُلِّ بَدَنَةٍ بَضعَةً فَجَعَلَها في قِدرٍ واحِدٍ ، ثُمَّ أمَرَ بِهِ فَطُبِخَ ، فَأَكَلَ مِنهُ وحَسا مِنَ المَرَقِ ، وقالَ : قَد أكَلنا مِنهَا الآنَ جَميعا ، وَالمُتعَةُ خَيرٌ مِنَ القارِنِ السّائِقِ ، وخَيرٌ مِن الحاجِّ المُفرِدِ .
قالَ : وسَأَلتُهُ : أليَلاً أحرَمَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله أم نَهارا ؟ فَقالَ : نَهارا ، قُلتُ : أيَّةَ ساعَةٍ ؟ قالَ : صَلاةَ الظُّهرِ .۲

1.البقرة : ۱۹۶ .

2.الكافي : ج ۴ ص ۲۴۸ ح ۶ ، علل الشرائع : ص ۴۱۲ ح ۱ ، منتقى‏الجمان : ج ۳ ص ۱۲۱ كلاهما نحوه ، تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۸۹ ح ۲۲۹ وفيه صدره إلى «فأحلّ الناس» ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۹۵ ح ۱۸ و راجع : تهذيب الأحكام : ج ۵ ص ۲۵ ح ۷۴ وعيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۲۰ ح ۱ وإعلام الورى : ج ۱ ص ۲۶۰ ومسند ابن حنبل : ج ۵ ص ۶۳ ح ۱۴۴۴۷ والبداية والنهاية : ج ۵ ص ۱۳۰ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10496
صفحه از 562
پرینت  ارسال به