كه ركنى را معيّن كرده باشد .۱
حلّ اين اختلاف از ديرباز مورد توجّه فقيهان شيعه بوده است. آنان با توجّه به وجود احاديثِ داراى سند صحيح در هر دو سو، از ترجيح يك دسته و طرد دسته ديگر، خوددارى نموده و به جمع ميان اين دو دسته ، همّت گماشتهاند. نتيجه اين جمع نزد مشهور فقيهان شيعه ـ كه بر پايه مباحث فنّىِ مطرح شده در دانش اصول فقه حاصل آمده ـ ، اثبات جواز و حتّى استحباب استلام همه اركان كعبه است.۲
يكى از دليلهاى اين دسته از فقيهان ، آن است كه احاديث انحصار ،۳ تنها فعل و ترك پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله را گزارش كردهاند و مىدانيم كه فعل و ترك، محدوديت دلالت دارند. به عبارت ديگر، سخنى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله در دست نداريم كه نشان دهنده نهى ايشان از استلام دو ركن شامى و غربى باشد. از اين رو بسى محتمل است كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به دليل كار مهمّ ديگرى، استلام اين دو ركن را ترك كرده، بدون آن كه هيچ نهى و كراهتى نسبت به آن وجود داشته باشد .۴بر اين پايه مىتوان احاديثى را كه به استلام اين اركان توصيه مىكنند و يا آن را به خاندان مطهّر و عالِم پيامبر صلى اللّه عليه و آله نسبت مىدهند ، بدون معارض دانست و به آنها عمل نمود.
1.ر . ك : ص ۳۷۷ ح ۳۴۲۶ .
2.ر . ك : النهاية ، طوسى : ص ۲۳۶ ، السرائر : ج ۱ ص ۵۷۱ ـ ۵۷۲ ، مختلف الشيعة : ج ۴ ص ۱۹۴ ـ ۱۹۵ ، منتهى المطلب (ط . ج) : ج ۱۰ ص ۳۴۳ ـ ۳۴۵ ، ذخيرة المعاد (ط . ق) ، محقّق سبزوارى : ج ۱ ق ۳ ص ۶۳۴ ، الحدائق الناضرة : ج ۱۶ ص ۱۳۲ ، رياض المسائل : ج ۷ ص ۴۶ ـ ۴۷ ، جواهر الكلام : ج ۱۹ ص ۳۶۰ .
3.ر . ك : ص ۳۶۵ ح ۳۴۱۲ و ص ۳۶۷ ح ۳۴۱۴ و ۳۴۱۵ .
4.روايت مرسل ذيل از امام صادق عليه السلام مىتواند مؤيّد اين سخن باشد : «لَمَّا انتَهى رَسولُ اللّهِ إلَى الرُّكنِ الغَربِىِّ فَقالَ لَهُ الرُّكنُ : يا رَسولَ اللّهِ ! أ لَستُ قَعيدا مِن قَواعِدِ بَيتِ رَبِّكَ ؟ فَما لى لا اُستَلَمُ ؟ فَدَنا مِنهُ النَّبىُّ صلى اللّه عليه و آله فَقالَ لَهُ : اُسكُن ، عَلَيكَ السَّلامُ غَيرَ مَهجورٍ ؛ هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به ركن غربى رسيد ، ركن به ايشان گفت : اى پيامبر خدا ! آيا من يكى از ستونهاى خانه خدايت نيستم ؟ پس چرا به من دست نمىكشى ؟ پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آن نزديك شد و فرمود : آرام باش ، بر تو درود كه مهجور نيستى» (علل الشرائع : ص ۴۲۹ ح ۳) .