227
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم

۳۲۰۳.الأمالى، طوسىـ به نقل از بكر بن عبد اللّه‏ ـ : عمر بن خطّاب بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شد، در حالى كه ايشان آسيب ديده بود ـ يا گفت : تبدار بود ـ . عمر گفت : اى پيامبر خدا ! چه بيمارى سختى دارى !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اين مانع نشد كه در شب، سى سوره از قرآن ـ كه در آن هفت سوره طوال بود ـ ، قرائت نكنم».
عمر گفت : اى پيامبر خدا ! خداوند، گناهان گذشته و آينده تو را آمرزيده است و تو چنين خود را به سختى مى‏افكنى !
فرمود : «اى عمر ! آيا نبايد بنده‏اى شكرگزار باشم ؟!».

۳۲۰۴.تاريخ دمشقـ به نقل از اَنَس ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چندان عبادت كرد كه چون مشك كهنه [فرسوده] گشت. گفتند : اى پيامبر خدا! چه چيزى تو را به اين همه كوشش طاقت‏فرسا وا مى‏دارد، با آن كه گناهان پيشين و پسينت آمرزيده شده است ؟ فرمود : «آيا بنده‏اى سپاس‏گزار نباشم ؟!» .

۳۲۰۵.امام على عليه السلام : در شب جنگ بدر ديدم كه هر كه با ما بود خوابيد، مگر پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله كه تا صبح، زير درختى به نماز و دعا ايستاده بود.

۳۲۰۶.حلية الأولياءـ به نقل از حذيفة بن يمان ـ : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را پس از نماز عشا ديدم و گفتم : اى پيامبر خدا! به من اجازه فرما كه امشب پا به پاى شما عبادت كنم. پيامبر صلى اللّه عليه و آله به سوى چاه رفت و من هم با او رفتم و لباسش را گرفتم و پرده او كردم و پشتم را كردم [تا غسل كرد ]و پيامبر صلى اللّه عليه و آله نيز لباسم را گرفت و برايم پرده كرد تا آن كه غسل كردم. آن گاه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به مسجد آمد و رو به قبله نمود و مرا در سمت راستش ايستاند و آن گاه سوره حمد را خواند و سپس خواندن سوره بقره را آغاز نمود. بر آيه رحمتى نمى‏گذشت ، جز آن كه از خداوند درخواست [رحمت ]مى‏كرد و به آيه هراسى نمى‏رسيد، جز آن كه پناه مى‏جست و به مَثَلى نمى‏رسيد ، جز آن كه در آن مى‏انديشيد ، تا آن كه آن را به پايان برد.
آن گاه تكبير گفت و ركوع كرد و شنيدم كه در ركوع مى‏گويد : «سبحان ربّى العظيم ؛ پاكا پروردگار بزرگ من!» ؛ و در ركوع لب‏هايش را به گونه‏اى حركت مى‏داد كه گمان بردم مى‏گويد : «و بحمده؛ و او را مى‏ستايم» و در ركوع تقريبا به اندازه قيامش، درنگ كرد و سرش را برداشت.
آن گاه سجده كرد و شنيدم كه در سجده‏اش مى‏گويد : «سبحان ربّى الأعلى ؛ پاكا پروردگار والاى من!» و لب‏هايش را به گونه‏اى حركت داد كه گمان بردم مى‏گويد : «و بحمده؛ و او را مى‏ستايم» و در سجده تقريبا به اندازه قيام درنگ كرد .
آن گاه چون از دو سجده‏اش فارغ شد، برخاست و سوره حمد را خواند و خواندن سوره آل عمران را آغاز كرد و به آيه رحمتى نمى‏گذشت ، جز آن كه از خداوند درخواست مى‏كرد و به آيه هراسى نمى‏رسيد، جز آن كه پناه مى‏جست و به مَثَلى نمى‏رسيد ، جز آن كه در آن مى‏انديشيد، تا آن كه آن را به پايان برد و سپس به ركوع و سجود رفت و مانند ركعت اوّل رفتار كرد و آن گاه صداى اذان صبح را شنيدم. من عبادتى سخت‏تر از اين را انجام نداده بودم.


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم
226

۳۲۰۳.الأمالى للطوسي عن بكر بن عبداللّه‏ : إنَّ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله وهُوَ مَوقوذٌ۱ ـ أو قالَ : مَحمومٌ ـ فَقالَ لَهُ عُمَرُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أشَدَّ وَعَكَكَ ؟ فَقالَ : ما مَنَعَني ذلِكَ أن قَرَأتُ اللَّيلَةَ ثَلاثينَ سورَةً فيهِنَّ السَّبعُ الطُّوالُ .
فَقالَ عُمَرُ : يا رَسولَ اللّهِ ، غَفَرَ اللّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وما تَأَخَّرَ وأَنتَ تَجتَهِدُ۲هذَا الاِجتِهادَ ؟ فَقالَ : يا عُمَرُ ، أفَلا أكونُ عَبدا شَكورا ؟ !۳

۳۲۰۴.تاريخ دمشق عن أنس : تَعَبَّدَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله حَتّى صارَ كَالشَّنِّ البالي ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، ما يَحمِلُكَ عَلى هذَا الاِجتِهادِ كُلِّهِ وقَد غُفِرَ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وما تَأَخَّرَ ؟ قالَ : أفَلا أكونُ عَبدا شَكورا ؟ !۴

۳۲۰۵.الإمام عليّ عليه السلام : لَقَد رَأَيتُنا لَيلَةَ بَدرٍ وما فينا إلاّ مَن نامَ ، غَيرُ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَإِنَّهُ كانَ مُنتَصِبا في أصلِ شَجَرَةٍ ، يُصَلّي ويَدعو حَتَّى الصَّباحِ .۵

۳۲۰۶.حلية الأولياء عن حذيفة بن اليمان : لَقيتُ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله بَعدَ العَتَمَةِ ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ائذَن لي أن أتَعَبَّدَ بِعِبادَتِكَ اللَّيلَةَ ، فَذَهَبَ وذَهَبتُ مَعَهُ إلَى البِئرِ ، فَأَخَذتُ ثَوبَهُ ، فَسَتَرتُ عَلَيهِ ووَلَّيتُهُ ظَهري ، ثُمَّ أخَذَ ثَوبي فَسَتَرَ عَلَيَّ حَتَّى اغتَسَلتُ ، ثُمَّ أتَى المَسجِدَ فَاستَقبَلَ القِبلَةَ وأَقامَني عَن يَمينِهِ ، ثُمَّ قَرَأَ فاتِحَةَ الكِتابِ ، ثُمَّ استَفتَحَ البَقَرَةَ ، لا يَمُرُّ بِآيَةِ رَحمَةٍ إلاّ سَأَلَ ، ولا آيَةِ خَوفٍ إلاَّ استَعاذَ ، ولا مَثَلٍ إلاّ فَكَّرَ ، حَتّى خَتَمَها .
ثُمَّ كَبَّرَ فَرَكَعَ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ في رُكوعِهِ : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ» ويُرَدِّدُ فيهِ شَفَتَيهِ حَتّى أظُنُّ أنَّهُ يَقولُ : «وبِحَمدِهِ» ، فَمَكَثَ في رُكوعِهِ قَريبا مِن قِيامِهِ ورَفَعَ رَأسَهُ .
ثُمَّ سَجَدَ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ في سُجودِهِ : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى» ويُرَدِّدُ شَفَتَيهِ ، فَأَظُنُّ أنَّهُ يَقولُ : «وبِحَمدِهِ» ، فَمَكَثَ في سُجودِهِ قَريبا مِن قِيامِهِ .
ثُمَّ نَهَضَ حينَ فَرَغَ مِن سَجدَتَيهِ فَقَرَأَ بِفاتِحَةِ الكِتابِ ، ثُمَّ استَفتَحَ آلَ عِمرانَ ، لا يَمُرُّ بِآيَةِ رَحمَةٍ إلا سَأَلَ ولا آيَةِ خَوفٍ إلاَّ استَعاذَ ، ولا مَثَلٍ إلاّ فَكَّرَ ، حَتّى خَتَمَها ، ثُمَّ فَعَلَ فِي الرُّكوعِ وَالسُّجودِ كَفِعلِهِ الأَوَّلِ ، ثُمَّ سَمِعتُ النِّداءَ بِالصُّبحِ .
قالَ حُذَيفَةُ : فَما تَعَبَّدتُ بِعِبادَةٍ كانَت أشَدَّ عَلَيَّ مِنها .۶

1.الموقوذ : الشديد المرض الذي قد أشرف على الموت ، وقد وقذه المرض والغمّ (لسان العرب : ج ۳ ص ۵۱۹ «وقذ») .

2.في المصدر : «تجهد» ، والتصويب من بحار الأنوار .

3.الأمالي للطوسي : ص ۴۰۳ ح ۹۰۳ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۲۲ ح ۲۰ و راجع : تاريخ دمشق : ج ۴ ص ۱۴۳ ح ۹۷۶ والدرّ المنثور : ج ۷ ص ۵۱۲ .

4.تاريخ دمشق : ج ۴ ص ۱۴۳ ح ۹۷۵ ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج ۸ ص ۱۳۲ ح ۴۷ عن الحسن ، تفسير الآلوسي : ج ۲۶ ص ۹۱ كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۱۷۹ ح ۱۸۵۸۰ نقلاً عن ابن النجّار .

5.الإرشاد : ج ۱ ص ۷۳ عن حارث بن مضرب ، بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۲۷۹ ح ۱۷ ؛ مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۲۶۵ ح ۱۰۲۳ ، صحيح ابن خزيمة : ج ۲ ص ۵۳ ح ۸۹۹ ، صحيح ابن حبّان : ج ۶ ص ۳۲ ح ۲۲۵۷ ، مسند أبي يعلى : ج ۱ ص ۱۷۵ ح ۲۷۵ كلّها عن حارث بن مضرب نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۳۹۷ ح ۲۹۹۴۴ .

6.حلية الأولياء : ج ۶ ص ۱۲۸ الرقم ۳۶۰ ، المطالب العالية : ج ۱ ص ۱۴۲ ح ۵۲۰ ، تاريخ دمشق : ج ۵۳ ص ۱۵۴ كلاهما نحوه ، بغية الباحث : ص ۳۴۶ ح ۲۴۱ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۸ ص ۲۷۹ و راجع : سنن أبي داود : ج ۱ ص ۲۳۱ ح ۸۷۴ وسنن النسائي : ج ۲ ص ۱۷۶ و ۲۲۴ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10602
صفحه از 562
پرینت  ارسال به