از عمر ، حكايت شده است كه چون اسيران عجم را به نزدش آوردند ، آنان در برابر او دستانشان را بر هم نهادند . وى در باره اين كارشان پرسيد . آنان پاسخ دادند : ما از سر تواضع و فروتنى براى پادشاهانمان ، چنين مىكنيم و او نيز انجام دادن چنين كارى را در نماز در برابر خداوند متعال ، نيكو شمرد .
ضعف دليل معتقدان به سنّت بودن تكتّف
اهل سنّت براى اثبات سنّت بودن تكتّف، به رواياتى از جمله روايت زير از سهل بن سعد استدلال كردهاند :
عن أبى حازم عن سهل بن سعد أنّه قال : كان الناس يؤرون أن يضع الرجل يده اليمنى على ذراعه اليسرى فى الصلاة . قال أبو حازم : و لا أعلم إلاّ أنّه ينمى ذلك .۱ابو حازم از سهل بن سعد ، نقل مىكند كه وى گفت : به مردم فرمان داده مىشد كه هر يك در نماز ، دست راست خود را بر دست چپ خود قرار دهد . ابو حازم مىگويد : من جز اين نمىدانم كه [سهل بن سعد] آن را [به پيامبر صلى اللّه عليه و آله ] نسبت مىداد .
اين روايت، صرف نظر از پارهاى اشكالات سندى، از جهت دلالت نيز جاى درنگ دارد ؛ زيرا :
اوّلاً : مقصود از اين سخن سهل بن سعد كه گفته است : «به مردم دستور داده مىشد كه در نماز، دست راست خود را بر دست چپ خود بگذارند» چيست؟ و چه كسى چنين دستورى را صادر كرده بود؟ اگر منظور از صادر كننده دستور، پيامبر صلى اللّه عليه و آله است، چه دليلى داشت كه نام ايشان ذكر نشود، با آن كه تبرّكجويى به نام ايشان و نيز قوّت سخن نقل شده را در پى داشت؟ آيا جز اين است كه اين دستور، پس از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله صادر شده است؟
ثانيا : سخن ابو حازم كه گفته است : جز اين نمىدانم كه [سهل بن سعد] آن