559
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۴۲۲۱.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ در نامه ايشان به منذر بن ساوى ـ :به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . از محمّد پيامبر ، فرستاده خدا ، به منذر بن ساوى : سلام بر تو ! من به تو ، خدايى را مى‏ستايم كه جز او معبودى نيست . امّا بعد ، نامه‏ات و فرستادگانت به من رسيدند . هر كس نماز ما را بخواند و حيوان ذِبح شده ما را بخورد و رو به قبله ما بياورد ، مسلمان است و وظايف و حقوق مسلمانان را دارد و هر كس خوددارى كرد ، جزيه به گردنش است .

۶ / ۹

نامه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به فرمان‏روايان يمن۱

۴۲۲۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه بن ابى بكر ـ :در بازگشت پيامبر صلى اللّه عليه و آله از تبوك ، نامه پادشاهان حِميَر و فرستاده‏شان ، [خبر] اسلام آوردن اين افراد را نزد پيامبر آوردند : حارث بن عبد كُلال ، نعيم بن عبد كُلال و نعمان ، بزرگ ذى رُعَين و همدان و مُعافر . و زُرعه ذو يَزَن ، مالك بن مُرّه رهاوى را به سوى پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرستاد تا خبر اسلام آوردن و جدا شدن از شرك او و خاندانش را به پيامبر صلى اللّه عليه و آله برساند .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به آنها نوشت : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . از محمّد پيامبر ، فرستاده خدا ، به حارث بن عبد كُلال و نعيم بن عبد كُلال و نعمان ، بزرگ ذى رُعَين و همدان و مُعافر : امّا پس از اين ، من به شما خدايى را مى‏ستايم كه معبودى جز او نيست . امّا بعد ، خبرى كه فرستاده‏تان به هنگام بازگشت ما از سرزمين روم آورد ، به ما رسيد . ما او را در مدينه ديديم و آنچه را فرستاده بوديد ، به ما رساند و خبر وقايع شما را به ما داد و ما را از اسلام آوردنتان و جنگيدن با مشركانتان ، باخبر كرد و خداوند ، شما را به راه خود ، هدايت كرده است ، اگر نيكى كنيد و از خدا و پيامبرش فرمان بريد و نماز را بر پا داريد و زكات را بپردازيد و يك پنجمِ حقّ خدا و [نيز] سهم و آنچه را خاصّ پيامبرش است ، از غنيمت بدهيد ... .
و آن ، فريضه الهى است كه خداوند بر مؤمنان در زكات ، واجب كرده است و هر كس بيشتر بدهد ، برايش بهتر است و هر كس همين مقدار واجب را بدهد و بر اسلامش گواه بياورد و مؤمنان را در برابر مشركان پشتيبانى كند ، جزو مؤمنان است و وظايف و حقوق آنها را دارد و در امان خداوند و امان فرستاده‏اش است .
و هر كس از يهوديان و مجوسيان ايمان بياورد ، وظايف و حقوقى مانند مسلمانان دارد ، و هر كس بر يهوديت و مسيحيت خود بماند ، مجبور به ترك آن نمى‏شود و بايد جزيه بدهد ، و بر عهده هر فرد بالغى ، مرد يا زن ، آزاد يا برده ، يك دينار كامل و يا هم‏ارزش آن از لباس است و هر كس آن را بپردازد ، در امان خدا و امان پيامبرش است و هر كس آن را نپردازد ، دشمن خدا و پيامبرش است .
امّا بعد ، فرستاده خدا ، محمّد پيامبر ، به زُرعه ذى يَزَن ، پيغام فرستاد كه : چون فرستادگان من نزد شما آمدند ، با آنها به نيكى رفتار كنيد : معاذ بن جبل ، عبد اللّه بن زيد ، مالك بن عباده ، عُقبة بن نمر و مالك بن مُرّه و يارانشان . زكات و جزيه مخالفانتان را گرد آوريد و به فرستادگانم برسانيد ، و فرمانده ايشان ، معاذ بن جبل است . پس جز با رضايت باز نگردند» .

1.در سال نهم هجرى مسافرت هيأت‏هاى نمايندگى قبايل مختلف عرب براى اظهار اسلام و اعلام اطاعت قبايل خويش رو به فزونى نهاد ، از جمله اينها نماينده پادشاهان حمير (يمن) است كه پس از بازگشت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله از تبوك نزد آن حضرت آمدند و نامه حارث بن عبد كلال و نعيم بن عبد كلال و نعمان شاه ذى رعين و همدان و معافر را همراه داشتند كه اسلام آورده بودند (اُسد الغابة : ج ۲ ص ۱۴۶ و ج ۵ ص ۲۹ ، الإصابة : ج ۱ ص ۶۷۲ ، تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۸۱) . پيامبر صلى اللّه عليه و آله جواب نامه آنان را نوشت . از خصوصيات و جزئيات زندگى قبل از اسلام آنان اطلاعى در دسترس نيست . پادشاه حمير (يمن) عبد كلال بود . وى مؤمن و پيرو دين مسيح بوده و قبل از بعثت آن حضرت به وى ايمان آورده است ، از ديگر پادشاهان حمير حارث بن عبد كلال و نعيم بن عبد كلال هستند . آن دو اسلام آوردند و هيأتى را به مدينه نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرستادند (اُسد الغابة : ج ۱ ص ۳۲۹ ، الإصابة : ج ۱ ص ۲۷۳ ، تاريخ الإسلام : ج ۳ ص ۶۹۱) .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
558

۴۲۲۱.عنه صلى اللّه عليه و آله ـ في كِتابِهِ إلَى المُنذِرِ بنِ ساوى ـ :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
مِن مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ رَسولِ اللّهِ إلَى المُنذِرِ بنِ ساوى : سَلامٌ عَلَيكَ ، فَإِنّي أحمَدُ إلَيكَ اللّهَ الَّذي لا إلهَ إلاّ هُوَ .
أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ كِتابَكَ جاءَني ورُسُلَكَ ، وإنَّهُ مَن صَلّى صَلاتَنا ، وأَكَلَ ذَبيحَتَنا ، وَاستَقبَلَ قِبلَتَنا فَإِنَّهُ مُسلِمٌ ، لَهُ ما لِلمُسلِمينَ وعَلَيهِ ما عَلَى المُسلِمينَ ، ومَن أبى فَعَلَيهِ الجِزيَةُ .۱

۶ / ۹

رِسالَتُهُ إلى مُلوكِ اليَمَنِ

۴۲۲۲.تاريخ الطبري عن عبداللّه‏ بن أبي بكر :قَدِمَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله كِتابُ مُلوكِ حِميَرٍ مَقدَمَهُ مِن تَبوكَ ورَسولُهُم إلَيهِ بِإِسلامِهِم : الحارِثُ بنُ عَبدِ كُلالٍ ، ونَعيمُ بنُ عَبدِ كُلالٍ ، وَالنُّعمانُ قَيل ذي رُعَينٍ وهَمدانَ ومُعافِرَ ، وبَعَثَ إلَيهِ زُرعةُ ذو يَزَنَ مالِكَ بنَ مُرَّةَ الرَّهاوِيَّ ، بِإِسلامِهِم۲ومُفارَقَتِهِم الشِّركَ وأَهلَهُ ، فَكَتَبَ إلَيهِم رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
مِن مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ رَسولِ اللّهِ إلَى الحارِثِ بنِ عَبدِ كُلالٍ ونَعيمِ بنِ عَبدِ كُلالٍ وَالنُّعمانِ قَيلِ ذي رُعَينٍ وهَمدانَ ومُعافِرَ :
أمّا بَعدَ ذلِكُم ، فَإِنّي أحمَدُ إلَيكُمُ اللّهَ الَّذي لا إلهَ إلاّ هُوَ .
أمّا بَعدُ ، فَإِنَّهُ قَد وَقَعَ نَبَأُ۳رَسولِكُم مَقفَلَنا مِن أرضِ الرّومِ ، فَلَقِيَنا بِالمَدينَةِ فَبَلَّغَ ما أرسَلتُم ، وخَبَّرَ ما قِبَلَكُم ، وأَنبَأَنا بِإِسلامِكُم وقَتلِكُمُ المُشرِكينَ ، وإنَّ اللّهَ قَد هَداكم بِهِدايَتِهِ ، إن أصلَحتُم وأَطَعتُمُ اللّهَ ورَسولَهُ ، وأَقَمتُمُ الصَّلاةَ ، وآتَيتُمُ الزَّكاةَ ، وأَعطَيتُم مِنَ المَغانِمِ خُمُسَ اللّهِ وَسهمَ نَبِيِّهِ وصَفِيِّهِ . . . .
وإنَّها فَريضَةُ اللّهِ الَّتي فَرَضَ عَلَى المُؤمِنينَ فِي الصَّدَقَةِ ، فَمَن زادَ خَيرا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ . ومَن أدّى ذلِكَ وأَشهَدَ عَلى إسلامِهِ وظاهَرَ المُؤمِنينَ عَلَى المُشرِكينَ ، فَإِنَّهُ مِنَ المُؤمِنينَ ، لَهُ ما لَهُم وعَلَيهِ ما عَلَيهِم ، ولَهُ ذِمَّةُ اللّهِ وذِمَّةُ رَسولِهِ .
وإنَّهُ مَن أسلَمَ مِن يَهودِيٍّ أو نَصرانِيٍّ فَإِنَّ لَهُ مِثلَ ما لَهُم ، وعَلَيهِ مِثلَ ما عَلَيهِم .
و مَن كانَ عَلى يَهودِيَّتِهِ أو نَصرانِيَّتِهِ فَإِنَّهُ لا يُفتَنُ عَنها ، وعَلَيهِ الجِزيَةُ ؛ عَلى كُلِّ حالِمٍ ، ذَكَرٍ أو اُنثى ، حُرٍّ أو عَبدٍ ، دينارٌ وافٍ أو قيمَتُهُ مِنَ المَعافِرِ ، أو عَرضُهُ ثِيابا ، فَمَن أدّى ذلِكَ إلى رَسولِ اللّهِ فَإِنَّ لَهُ ذِمَّةَ اللّهِ وذِمَّةَ رَسولِهِ ، ومَن مَنَعَهُ فَإِنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ ولِرَسولِهِ .
أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ مُحَمَّدا النَّبِيَّ أرسَلَ إلى زُرعَةَ ذي يَزَنَ أن إذا أتَتكُم رُسُلي فَاُوصيكُم بِهِم خَيرا : مَعاذُ بنُ جَبَلٍ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ زَيدٍ ، ومالِكُ بنُ عُبادَةَ ، وعُقبَةُ بنُ نَمرٍ ، ومالِكُ بنُ مُرَّةَ وأَصحابُهُم ، وأَنِ اجمَعوا ما عِندَكُم مِنَ الصَّدَقَةِ وَالجِزيَةِ مِن مُخالِفيكم وبَلِّغوها رُسُلي ، وأَنَّ أميرَهُم مُعاذُ بنُ جَبَلٍ ، فَلا يَنقَلِبَنَّ إلاّ راضِيا .۴

1.تاريخ الطبري : ج ۳ ص ۲۹ ، الأموال لأبي عُبيد : ص ۲۶ ح ۵۱ نحوه ، أحكام القرآن للجصاص : ج ۳ ص ۱۲۰ ، تفسير الثعلبي : ج ۲ ص ۲۳۵ نحوه .

2.في المصدر : بإسلامه ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .

3.في المصدر : «بنا» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .

4.تاريخ الطبري : ج ۳ ص ۱۲۰ ، الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۳۵۶ وفيه صدره إلى «على المؤمنين من الصدقة» ، البداية والنهاية : ج ۵ ص ۷۵ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۶ ص ۳۲۶ ، عيون الأثر : ج ۲ ص ۳۹۵ كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج ۴ ص ۴۴۰ ح ۱۱۳۰۹ نقلاً عن تاريخ دمشق عن مكحول وفيه صدره إلى «وما كتب على المؤمنين من الصدقة» .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7078
صفحه از 576
پرینت  ارسال به