۴۲۱۲.المناقب ، ابن شهرآشوبـ به نقل از ابن مهدى مامطيرى در كتاب المجالس ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله به كسرا نوشت : «از محمّد ، فرستاده خدا ، به كسرا پورِ هرمز : امّا بعد ، اسلام بياور تا به سلامت مانى ، و گرنه با خدا و فرستادهاش اعلام جنگ نما . درود بر كسى كه از راه راست ، پيروى كند !» .
چون نامه به كسرا رسيد ، آن را پاره كرد و بِدان ، بىاحترامى نمود و گفت : اين كيست كه مرا به دين خود ، فرا مىخوانَد و نامش را پيش از نام من مىآورد ؟ ! و مُشتى خاك براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرستاد .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «خداوند ، مُلك او را پاره كند كه نامه مرا پاره كرد ! بدانيد كه به زودى ، شما مُلك او را پاره پاره خواهيد كرد . او برايم مشتى خاك فرستاد . بدانيد كه به زودى ، خاك او را تصرّف خواهيد كرد» .
۴۲۱۳.الخرائج و الجرائح :خسرو به فيروز ديلمى ـ كه از ياران باقى مانده سيف بن ذى يَزَن بود ـ ، نوشت : «اين بندهاى راكه نام خودش را پيش از نام من مىآورَد و گستاخانه مرا به دينى غير از دين خودم دعوت مىكند ، نزد من روانه كن» .
فيروز ، نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : خداوندِ من ، مرا دستور داده كه تو را نزد او ببرم . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «خداوندِ من ، مرا خبر داد كه خداوندِ تو ، ديشب كشته شد» . سپس خبر رسيد كه فرزند او ، شيرويه ، در آن شب بر وى جسته و او را كشته است . پس ، فيروز و همراهانش اسلام آوردند .