ه ـ نامه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به علاء بن حضرمى۱
۴۱۹۸.المعجم الكبيرـ به نقل از مسور بن عبد اللّه باهلى ، از يكى از فرزندان جارود ، در باره جارود ـ :او (جارود) متن زير را از نسخه عهدنامه علاء [بن حضرمى] كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله آن را به هنگام فرستادنش به بحرين نگاشته ، استنساخ كرده است : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . اين ، نوشتهاى از محمّد پيامبر خدا ، پيامبر درس ناخوانده قريشى هاشمى ، فرستاده و پيامبر خدا به سوى همه خلقش است ؛ عهدى است كه به علاء بن حضرمى و مسلمانان همراهش ، سفارش مىكنم .
اى مسلمانان! تا آن جا كه مىتوانيد ، از خدا پروا كنيد كه من ، علاء بن حضرمى را به سوى شما فرستادم و به او فرمان دادهام كه تنها از خداى بىهمتا پروا كند و ميانتان به نرمى و نيكى رفتار كند و ميان شما و هر كس از مردم كه مىبيند ، به عدالت حكم كند ـ كه همان فرمان خدا در كتابش است ـ ، و شما را به اطاعت از او فرمان دادهام ، اگر چنين كند ، و اگر حكم كرد و عدالت ورزيد و تقسيم كرد و دادگرى نمود و از او خواستند كه رحم كند و رحم كرد ، از او حرفشنوى و فرمانبردارى داشته باشيد و به خوبى ، با او هميارى و همكارى كنيد ، كه از جمله حقوق من بر شما ، اطاعت از اوست ؛ حقّى بزرگ كه تمام و كمال از عهدهاش بر نمىآييد ـ و سخن ، از توصيف بزرگىِ حقّ خدا و پيامبرش در مىماند ـ . و همان گونه كه براى خدا و پيامبرش ، بر همه مردم و بويژه شما ، حقّى واجب در اطاعت او و وفادارى به پيمانش است ـ و خداوند از كسى كه به اطاعتش در آويزد ، راضى مىشود ـ ، همين حق براى مسلمانان بر فرمانروايانشان است ؛ حقّى واجب [از يك سو] و اطاعت [از سوى ديگر] ، كه در اطاعت ، به خير مىرسند و از هر بدى كه از آن پروا مىكنند ، نجات مىيابند .
و من بر هر كس كه چيزى كم يا زياد ، از كارهاى مسلمانان را به او سپردهام ، گواهم و [هنگام قبول آن ، ]بايد از خدا خير بخواهند و سپس بهترينِ آنها را بر خودشان بگمارند .
هان ! اگر علاء بن حضرمى در گذشت ، خالد بن وليد ... جانشين او ميان شما مىشود . پس ، از او نيز حرفشنوى و اطاعت داشته باشيد و به خوبى با او هميارى و همكارى كنيد و با بركت خدا و يارى و نصرت و توفيق و فرجام خوش راهنمايى او ، حركت نماييد .
كسانى از مردم را كه ديديد ، به كتاب نازل شده خداوند و سنّت فرستادهاش فرا بخوانيد و [نيز به ]حلال شمردن آنچه را خداوند برايشان در كتابش حلال نموده و حرام شمردن آنچه را خداوند بر آنان در كتابش حرام كرده است و همچنين كنار نهادن همتايان ادّعايى براى خدا و بيزارى جستن از شرك و كفر و نفاق و كفر ورزيدن به بندگى و پرستش طاغوتها و [دو بتِ ]لات و عُزّا ، و كنار گزاردن پرستش عيسى بن مريم و عُزَير بن مروه و فرشتگان و خورشيد و ماه و آتش و هر چيزى كه به جاى خدا نهادهاند ، و بيزارى جستن از آنچه خدا و پيامبرش بيزارى جستهاند .
و چون چنين كردند و به آنها اقرار كردند ، در ولايت [خدا و پيامبرش ]وارد شدهاند و آنها را همان گونه بناميد كه در كتاب خدا ، همان كه آنها را به سويش فرا مىخوانيد ، آمده است ؛۲كتاب فرو فرستاده شده خدا به همراه روح الأمين بر برگزيدهاش از ميان جهانيان ، محمّد بن عبد اللّه ، و فرستاده و پيامبر خدا ـ كه او را براى رحمت بر همه جهانيان فرستاد ، سفيد و سياه و انسان و جِن ـ ؛ كتابى كه در آن ، بيان هر چيزى است كه پيش از شما بوده و پس از شما خواهد بود ، تا مانعى ميان مردم باشد ؛ مانعى كه خداوند با آن ، برخى از مردم را از برخى ديگر جدا مىكند ، و آن ، كتاب خداست كه پشتيبان كتابهاى آسمانى پيشين : تورات ، انجيل و زبور ، و تصديق كننده آنهاست .
خداوند در آن از آنچه پيش از شما بوده ، باخبرتان كرده است ، از آنچه ميان پدران اوّليه درگذشتهتان با پيامبران و فرستادگان خدا بوده و به درك آن نرسيدهايد ؛ اين كه چگونه به فرستادگان الهى پاسخ دادند و چگونه آيات خداوند را تصديق كردند و چگونه آنها را تكذيب كردند . پس خداوند ، كارها و حالت آنها را در كتابش بازگو كرده و نيز كارهاى هر يك از آنها را كه به خاطر گناهش ، هلاك شده است ، تا از كار همانند آن بپرهيزند و به آن سرنوشت ، دچار نشوند و تا خشم و انتقام الهى دامنگيرشان نشود ، آن گونه كه به خاطر رفتار زشت گذشتگان و خوار شمردن امر الهى بر آنها فرود آمد .
و خداوند عزّ و جلّ در كتابش از نجات دادن نجات يافتگان در ميان پيشينيان شما نيز باخبرتان كرده است تا مانند آنها عمل كنيد ، و در كتابش برايتان نوشته است : اين ، بيانگر هر چيزى است ، همه آن به خاطر رحمتى از او براى شماست و شفايى از خدايتان براى شما و آن ، هدايتى الهى از دل گمراهى است و روشنى از دل نابينايى ، و بازگشت از دل لغزش ، و نجات از دل فتنه ، و شفايى از دل حادثهها ، و نگاه دارندهاى از هلاكت ، و راه درستى ميان گمراهى ، بيانگر آنچه ميان دنيا و آخرت است و در بر دارنده كمال دينتان است . پس چون اينها را عرضه كرديد و از شما پذيرفتند ، ولايت [خدا و پيامبرش] را كامل كردهاند و اين هنگام ، اسلام را بر آنها عرضه بداريد .
و اسلام : نمازهاى پنجگانه ، دادن زكات ، حجّ خانه خدا ، روزه ماه رمضان ، غسل جنابت و طهارت پيش از نماز ، نيكى به پدر و مادر ، ارتباط با خويشاوندان مسلمان و مصاحبت نيكو با پدر و مادر مشرك است .
و چون چنين كردند ، اسلام آوردهاند و در اين هنگام ، آنها را به ايمان فرا بخوانيد و آيينهايتان را برايشان بفرستيد .
و آموزههاى ايمان : گواهى دادن به يگانگى خداى بىهمتاست و اين كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست و آنچه محمّد آورده است ، حق و غير از آن ، باطل است و نيز ايمان آوردن به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگان و پيامبرانش و روز واپسين ، و ايمان آوردن به اين كتابِ پيش رو (قرآن) و آنچه پيش از آن بوده است : تورات ، انجيل و زبور ، و ايمان آوردن به آيههاى روشن و مرگ و زندگى و رستاخيز پس از مرگ و محاسبه و بهشت و دوزخ ، و ايمان آوردن به خدا۳و پيامبرش و همه مؤمنان .
و چون چنين كردند و آنها را پذيرفتند ، مسلمان مؤمن هستند . پس از آن ، ايشان را به نيكوكارى بخوان ، اين كه رابطه ميان خود و خدا را نيكو سازند در اداى امانت و رعايت عهدى كه خداوند با پيامبرش بسته و نيز عهدى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با خلق خدا و پيشوايان مردم مؤمن دارد ، و تسليم در برابر پيشوايان مردم مسلمان ، [براى سلامت] از هر تباهى در دست و زبان ، و اين كه براى بقيّه مسلمانان ، جوياى خير باشند ، همان گونه كه هر فرد براى خود مىجويد ، و تصديق وعدههاى خداى عزّ و جلّ و ديدار و مؤاخذه او ، و خداحافظى [و آمادگى خروج] از دنيا در هر لحظه ، و حساب كشيدن از خود در آغاز هر روز و شب ، و مواظبت بر آنچه خداوند ، واجب كرده است تا در نهان و آشكار ادا كند . و چون چنين كردند ، مسلمان مؤمن نيكوكارند .
سپس گناهان بزرگ را برايشان توصيف كنيد و به شناخت آنها راهنمايىشان كنيد و از هلاك [و غرق] شدن در گناهان كبيره بيمشان دهيد ، كه گناهان كبيره ، از هلاك كنندهها هستند . نخستينِ آنها ، شرك به خداوند است كه [خداوند] آن را نمىآمرزد ، و [نيز] سِحر كه ساحر ، بهرهاى [از نيكى] ندارد ، و قطع رحم كه خداوند ، قطع كنندگان رحم را لعنت كرده است ، و فرار از جنگ كه به خشم خدا باز مىگردند ، و خيانت در غنيمت كه آنچه را دزديدهاند ، روز قيامت مىآورند و خدا [عذرخواهى را] از آنها نمىپذيرد ، و كشتن مؤمن محترم كه جزايش دوزخ است ، و تهمت زدن به زن عفيف كه آنها در دنيا و آخرت لعنت شدهاند ، و خوردن مال يتيم كه [خوردندگانِ آن ،] آتش به دل خود ، فرو مىبرند و به زودى به آتشِ برافروخته وارد مىشوند ، و رباخوارى كه با آن به خدا و پيامبرش اعلان جنگ مىدهند . و چون از گناهان كبيره دست كشيدند ، مسلمان مؤمن نيكوكار باتقوا (پرهيزگار) اند و تقوا را به كمال رساندهاند .
پس از آن ، آنها را به عبادت فرا بخوانيد و عبادت : روزهدارى ، شبزندهدارى ، خشوع ، ركوع ، سجود ، توبه ، احسان ، حمد كردن ، لا إله إلّا اللّه گفتن ، تسبيح كردن ، تكبير گفتن ، صدقه دادن افزون بر زكات [واجب] ، فروتنى ، آرامش ، سكون ، هميارى ، دعا ، گريه و زارى ، اقرار كردن به فرمانروايى [خدا] و بندگى او ، و اندكشمارىِ كارهاى شايسته فراوان خود است . و چون چنين كردند ، آنها مسلمان مؤمن نيكوكار پرهيزگار و عابد خواهند بود و عبادت را به كمال رساندهاند .
در اين هنگام ، آنها را به جهاد فرا بخوانيد و مسئله را برايشان روشن كنيد و آنان را به آنچه خداوند براى جهاد ترغيب كرده است ، به فضيلت و فزونى ثواب آن نزد خدا ، ترغيب كنيد . پس اگر آن را پذيرفتند ، با آنها بيعت كنيد و دعوتشان كنيد ، تا بر سنّت خدا و سنّت پيامبرش ، با ايشان چنين بيعت كنيد : "عهد و پيمان و هفت تعهّد الهى بر شما كه دست از بيعتش نكشيد و امر كارگزاران من از ميان كارگزاران مسلمانان را در هم نشكنيد" ، و چون به آن اقرار كردند ، با آنها بيعت كنيد و از خداوند برايشان آمرزش بخواهيد .
و چون خارج شديد تا در راه خدا و خشم به خاطر خدا و يارىِ دينش بجنگيد ، پس هر كس از مردم را كه ديدند ، بايد آنها را به همان چيزى فرا بخوانند كه به آن فرا خوانده شدند ؛ يعنى به كتاب خدا و اسلام او و ايمان به او و نيكوكارى او و تقوا و عبادت و هجرت او ، و هر كس از آنها پيروى كند ، پاسخ دهنده باايمان نيكوكار باتقواى عبادت كننده هجرت كننده است و وظايف و حقوق شما را دارد ، و با هر كس كه در برابرتان از اين خوددارى ورزيد ، بجنگيد تا به امر خداوند و آزمون او باز گردد . و با هر كس كه پيمان بستيد و امان خداوند را داديد ، برايش به آن پيمان ، عمل مىكنند ،۴و هر كس اسلام آورد و شما را راضى كرد ، از شماست و شما از او هستيد ، و هر كس با شما پس از آن كه برايش كار را روشن كرديد ، جنگيد ، با او بجنگيد ، و هر كس با شما پيكار كرد ، پيكار كنيد ، يا [هر كس] با شما نيرنگ كرد ، با او نيرنگ كنيد ، يا نيرو برابرتان جمع كرد ، در برابر او نيرو جمع كنيد ، يا ترورتان كرد ، ترورش كنيد ، يا به شما خدعه زد ، به او خدعه بزنيد ، بى آن كه از حد در گذريد ، يا [هر كس] با شما مكر كرد ، با او مكر كنيد ، در نهان و آشكار ، بى آن كه از حد بگذرانيد ، كه هر كس پس از ستمى كه به او رفته است ، انتقام بگيرد ، خردهاى بر او نيست .
و بدانيد كه خداوند با شماست ، شما را مىبيند و اعمالتان را مىبيند و همه كارهايتان را مىداند . پس ، از خدا پروا كنيد و در باره من بر حذر باشيد . اين فقط امانتى است كه خدايم مرا بر آن امين قرار داده تا آن را به بندگانش برسانم و عذرى برايشان نمانَد و حجّتى از خداوند است كه با آن بر همه كسانى از خلقش كه به آنها برسد ، احتجاج مىكند . پس هر كس به آن عمل كند ، نجات مىيابد و هر كس از آنچه در آن است ، پيروى كند ، هدايت مىيابد ، و هر كس به وسيله آن مخاصمه كند ، كامياب مىشود و هر كس به وسيله آن بجنگد ، يارى مىشود ، و هر كس آن را وا نهد ، گمراه مىماند تا آن كه به آن باز گردد . آنچه را در آن است ، ياد بگيريد و به گوشهايتان بشنوانيد و در درونتان بگنجانيد و به دلهايتان بسپاريد كه آن ، نور ديدهها و بهار دلها و شفاى سينههاست و براى كارها و عبرت گرفتن و باز داشتن و اندرز دادن و دعوت به خدا و پيامبرش كافى است . اين ، همان خيرى است كه شرّى در آن نيست» .
1.علاء بن حضرمى ، صحابى و در سال هشتم هجرى عامل پيامبر صلى اللّه عليه و آله در بحرين بوده . در سال ۲۱ هجرى درگذشت (تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۵۵۶ ، البداية والنهاية : ج ۵ ص ۳۵۲) .
2.يعنى با هر صفتى كه قرآن به هر دسته داده است .
3.در مجمع الزوائد ، «و خيرخواهى براى خدا» آمده است كه درستتر مىنمايد .
4.شايد متن اصلى ، «ففوا (به آن ، عمل كنيد)» و نه «يفوا (عمل مىكنند)» بوده ، كه با سياق ، متناسبتر است .