۴۱۹۶.تاريخ دمشقـ به نقل از سهل بن يوسف ، از پدرش ، از عبيد بن صخر انصارى ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در سال دهم هجرت و پس از انجام حجّ كامل ، كارگزاران يمن را روانه كرد ... و مُعاذ بن جبل را به عنوان معلّم دو منطقه يمن و حضرموت ، روانه نمود و فرمود : «اى معاذ ! تو بر اهل كتاب وارد مىشوى و آنها از تو كليدهاى بهشت را مىجويند . به آنها خبر بده كه كليدهاى بهشت ، لا إله إلّا اللّه [يعنى اقرار به يگانگى خداوند ]است كه آن ، همه چيز را مىسوزاند تا به خداى عزّ و جلّ برسد ، بى آن كه پشت درى بماند ، و هر كس آن را روز قيامت مخلصانه بياورد ، بر هر گناهى مىچربد» .
معاذ گفت : اگر از من چيزى پرسيده شد و دعوايى نزد من آوردند كه [پاسخ و راه حلّش] در كتاب خدا نبود و از شما حديثى در باره آن نشنيده بودم ، چه كنم ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «براى خداى عزّ و جلّ فروتنى كن تا خداوند ، بالايت برد ، و دنيا را حقير بشمار تا حكمت را به دلت اندازد ، كه هر كس براى خداى عزّ و جلّ فروتنى كند و دنيا را حقير بشمارد ، خداوند ، حكمت را از دلش بر زبانش جارى مىكند ، و بدون علم ، حكم نده و چيزى مگو ، و اگر امرى بر تو مشكل شد ، بپرس و خجالت نكش و مشورت كن ـ كه مشورت كننده يارى مىشود و مشورت دهنده ، امين است ـ و سپس بكوش [تا رأى خدا را بيابى] كه خداى عزّ و جلّ اگر صدق تو را بداند ، موفّقت مىدارد و اگر حكم بر تو پوشيده مانْد ، توقّف كن و دست نگه دار تا آن را روشن بدارى يا در بارهاش به من بنويسى ، و در آنچه در كتاب خدا و سنّت من ، چيزى در بارهاش نمىيابى ، جز از روى رأيى استوار ، حكم نده و از هوس بپرهيز ، كه آن كِشنده شوربختان به آتش است ، و چون بر آنها (اهالى يمن و حضرموت) وارد شدى ، كتاب خدا را ميان آنها بر پا بدار و آدابشان را نيكو كن و قرآن را به آنها بياموز كه قرآن آنها را به حق و اخلاق زيبا وا مىدارد ، و مردم را در جايگاهشان فرود آور ، كه جز در اجراى حدود ، برابر نيستند ، نه در خير ، يكسان اند و نه در شر . به اندازه خودشان به آنها منزلت بده ، و در كار خدا ، جانب كسى را نگير ، و امانت را چه كوچك و چه بزرگ ، به آنها ادا كن و از آن كه راهى براى عفو او نيست ، [غرامت يا جريمه] بگير ، و همواره همراهى و مدارا كن و اگر بدى كردى ، از مردم عذرخواهى و زود توبه كن ، و اگر با نابخردى ، برايت دردسرى پديد آوردند ، برايشان كار را روشن كن تا بدانند ، و زود واكنش نشان نده ، و امر جاهليت را بميران ، جز آنچه را كه اسلام ، نيكو شمرده است ، و خوىها را بر اخلاق اسلام عرضه بدار و بر چيزى ديگر عرضه مكن .
و در اندرز دادن به مردم بكوش و بر راه درست باش و نماز را مواظبت كن كه آن ، مايه برپايى اين دين است . آن را مورد اهتمام خود قرار دهيد و پرداختن به آن را بر پرداختن به چيزهاى ديگر مقدّم بداريد و در همه وظايفى كه به عهده مردم است ، با آنها همراهى كنيد و آنها را در تنگنا نگذاريد و در وقت هر نماز ، درنگ كنيد كه [آسانى و] همراهى بيشترى را با مردم دارد . پس در اوّل و وسط و آخر وقت ، با ايشان نماز بخوانيد ...» .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به همه كارگزارانش در يمن فرمان داد كه : «مردم را هر از چند گاه ، تذكّر و پى در پى ، اندرز دهيد ؛ چرا كه تقويت كننده كسانى است كه به آنچه خدا دوست دارد ، عمل مىكنند ، و براى خدا ، از سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى نهراسيد ، و از خدايى پروا كنيد كه به سوى او باز مىگرديد» .
و پيامبر صلى اللّه عليه و آله هنگامى كه معاذ را به عنوان معلّم به يمن فرستاد ، به او فرمود : «من مىدانم كه به خاطر دينت ، گرفتارى كشيدهاى و مىدانم كه چه از دارايىات از دستت رفته است و چه قدر مقروض شدهاى و [از اين رو ]هديه را برايت روا كردم . اگر چيزى به تو هديه شد ، بپذير» .