۴۱۱۶.سنن أبى داوودـ به نقل از واصل وابسته ابو عيينه ـ :شنيدم كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد : «سمرة بن جندب [درخت خرمايى و] راهى به آن ، در باغ مردى از انصار داشت . خانواده آن مرد در آن باغ مىنشستند و سمره براى سر زدن به درخت خرمايش به آن باغ وارد مىشد و اين امر بر آن مرد ، گران مىآمد و موجب آزارش مىشد . آن مرد از سمره خواست كه درخت را به او بفروشد ؛ امّا سمره نپذيرفت . آن مرد از وى خواست كه درختى را در جاى ديگرى در عوض آن به او بدهد ؛ امّا باز نپذيرفت .
مرد انصارى نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و مطلب را بازگو كرد . پيامبر صلى اللّه عليه و آله از او خواست كه درختش را بفروشد ؛ امّا سمره نپذيرفت . پيامبر صلى اللّه عليه و آله درخواست كرد كه به جاى آن ، درخت ديگرى را در جاى ديگر به وى بدهد ؛ ولى باز نپذيرفت . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «آن را به او ببخش و در عوض ، فلان و فلان به تو مىدهم» و چيزهايى براى ترغيب او ذكر فرمود ؛ امّا سمره باز نپذيرفت . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «تو مردى زيانرسانى» و به مرد انصارى فرمود : «برو و درخت خرمايش را از ريشه در آور» .
۴۱۱۷.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله :امّتم را به حَرَج [و سختى] نيندازيد . خدايا! از هر كس كه امّتم را به سختى مىاندازد ، انتقام بگير .