۴۰۸۶.امام على عليه السلام :هنگامى كه عَدىّ بن حاتم به خانه پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد ، در خانه جز يك حصير و يك پشتى از پوست دبّاغى شده نبود ، كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آن را براى عدىّ بن حاتم انداخت .
۴۰۸۷.كنز العمّالـ در باره عَدىّ بن حاتم ـ :او بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شد . پيامبر صلى اللّه عليه و آله پشتى را براى او نهاد و خود ، روى زمين نشست . عَدى گفت : گواهى مىدهم كه تو در پى برتريجويى و تباهى در زمين نيستى . و اسلام آورد . [ياران پيامبر صلى اللّه عليه و آله ] گفتند : اى پيامبر خدا ! چيزى از شما ديديم كه نديده بوديم براى كس ديگرى بكنيد ! فرمود : «آرى ، اين ، بزرگ قوم است و هر گاه بزرگ قومى نزدتان آمد ، بزرگش بداريد» .
۴۰۸۸.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ :جرير بن عبد اللّه بر پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله وارد شد . ياران پيامبر صلى اللّه عليه و آله نزد ايشان بودند ؛ ولى همگى [بخل ورزيدند و ]جاى خود را نگاه داشتند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ردايش را برداشت و به سوى او انداخت و او نيز ردا را با صورت و گلوى خود گرفت و آن را بوسيد و بر چشمانش نهاد و گفت : «خدا تو را گرامى بدارد ، همان گونه كه مرا گرامى داشتى!» . آن گاه آن را بر دوش پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نهاد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هر كس كه به خدا و روز آخرت ايمان دارد ، هنگامى كه بزرگ قومى نزدش مىآيد ، بايد او را گرامى بدارد» .
۴۰۸۹.المعجم الكبيرـ به نقل از جرير بن عبد اللّه ـ :وقتى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به پيامبرى مبعوث شد ، آمدم تا با ايشان بيعت كنم . به من فرمود : «اى جرير ! براى چه آمدهاى ؟» . گفتم : اى پيامبر خدا ! آمدهام تا به دست شما مسلمان شوم ... . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله عباى خود را براى من پهن كرد و رو به اصحابش نمود و فرمود : «هر گاه بزرگ قومى نزد شما آمد ، او را گرامى بداريد» .