۴۰۷۵.امام صادق عليه السلام :مردى ثروتمند با لباسى فاخر ، خدمت پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله رسيد و در محضر ايشان نشست . مرد تنگدستى نيز با لباسى مندرس ، وارد شد و در كنار مرد ثروتمند نشست . مرد ثروتمند ، لباسش را از زير پاهايش جمع و جور كرد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «ترسيدى كه از نادارىِ او ، چيزى به تو سرايت كند ؟» . گفت : خير .
فرمود : «پس ترسيدى كه از ثروتمندىِ تو ، چيزى عايد او شود ؟» .
گفت : خير .
فرمود : «پس ترسيدى كه او لباس تو را كثيف كند ؟» .
گفت : خير .
فرمود : «پس چه موجب شد كه چنين كنى ؟» .
گفت : اى پيامبر خدا ! من همراهى دارم كه برايم هر كارِ زشتى را زيبا جلوه مىدهد و هر كارِ خوبى را بد مىنماياند . من ، نيمى از دارايىام را براى اين [مرد تنگدست] قرار دادم .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به مرد تنگدست فرمود : «آيا مىپذيرى ؟» .
گفت : خير .
مرد ثروتمند به او گفت : چرا نمىپذيرى ؟
پاسخ داد : مىترسم بر من همان وارد شود كه بر تو وارد شد .
۴۰۷۶.تفسير القمّىـ در باره سخن خداى متعال : «و كسانى را كه [بام و شام ، ]پروردگارشان را مىخوانند ، از خود مران»ـ :علّت نزول اين آيه ، آن بود كه گروهى تهىدست و مؤمن به نام «اصحاب صُفّه» ، در مدينه به سر مىبردند . اينان به دستور پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در سايهبان [مسجد ]جا گرفته بودند و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خود به آنها رسيدگى مىكرد و گاه خودش برايشان غذا مىبرد . اين افراد نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله رفت و آمد مىكردند و ايشان ، آنان را مقرّب مىداشت و در كنارشان مىنشست و با آنها اُنس مىگرفت ، و چون ياران ثروتمند و مرفّه او مىآمدند ، بر اين كارِ پيامبر صلى اللّه عليه و آله خرده مىگرفتند و مىگفتند : آنها را از خودت دور كن .
روزى ، مردى از همين صُفّهنشينان نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بود و خودش را به ايشان چسبانده بود و پيامبر صلى اللّه عليه و آله با او سخن مىگفت كه مردى از انصار آمد و دورتر از آن دو نشست . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «جلوتر بيا !» ؛ امّا او نيامد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «شايد ترسيدى كه فقر اين ، به تو بچسبد ؟» . مرد انصارى گفت : اينها را از خودت دور كن . در اين هنگام ، خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و كسانى را كه هر بام و شام ، پروردگارشان را مىخوانند ، از خود مران»تا آخر آيه . سپس فرمود : «و اين گونه ما برخى از ايشان را به برخى ديگر آزموديم»، يعنى : توانگران را با توانگرى مىآزماييم تا بنگريم كه كمك و همدردى آنان با تهىدستان چگونه است و چگونه آنچه را خداوند در دارايىهايشان برايشان واجب ساخته است ، مىپردازند ، و تهىدستان را هم مىآزماييم تا ببينيم شكيبايى و تحمّلشان در برابر تهىدستى و در برابر ثروت توانگران ، چه اندازه است «و تا بگويند»يعنى تهىدستان بگويند كه : «آيا اينان اند»يعنى توانگران اند «كه از ميان ما ، خدا بر ايشان منّت نهاده است ؟»تا پايان آيه .