۴۰۵۹.الأمالى، طوسى ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :چون اين سخن خداى متعال : «همانا مؤمنان ، برادرند»نازل شد ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ميان مسلمانان ، برادرى افكند : ابو بكر را با عمر برادر قرار داد ، عثمان را با عبد الرحمان ، و يكى يكى برادرشان كرد ، تا آن كه ميان همه يارانش ، بر حَسَب منزلتشان ، پيوند برادرى بر قرار نمود . سپس به على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «تو برادر منى و من هم برادر تو هستم» .
۴۰۶۰.الأمالى، طوسى ـ به نقل از حذيفة بن يمان ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ميان انصار و مهاجران ، برادرى يعنى برادرى دينى افكند و هر كسى را با همتاى خودش برادر مىكرد . [در نهايت] دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و فرمود : «اين ، برادر من است» .
ر . ك : ص ۳۳۹ (فصل يكم : سياست پيامبر صلى اللّه عليه و آله در تأسيس حكومت و تداوم آن / ايجاد برادرى ميان مسلمانان) .
و دانشنامه قرآن و حديث : ج ۲ ص ۱۳۵ (برادرى / فصل پنجم / برادرى افكندن پيامبر صلى اللّه عليه و آله ميان يارانش پس از هجرت) .
۳ / ۲
رعايت حقوق
۴۰۶۱.السيرة النبويّة ، ابن هشام :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله عهدنامهاى ميان مهاجران و انصار نوشت و در آن با يهوديان مصالحه كرد و معاهده بست و آنان را در دين و دارايىهايشان به حال خودشان وا نهاد و شرطهايى بر عهده ايشان نهاد و شرطهايى را نيز به عهده گرفت [كه متن آن ، چنين است] : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . اين ، نوشتهاى از محمّد پيامبر ، ميان مؤمنان و مسلمانان قريش و يثرب و هر كه از آنان پيروى كند و به آنها بپيوندد و همراهشان بجنگد . آنان امّتى يگانه در برابر ديگر مردمان اند . مهاجران قريش به همان حال قبلى خود هستند . ديه را ميان خود به عهده دارند و اسيران خود را با نيكوكارى و دادگرى ميان مؤمنان ، فِديه (جانبها) مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى عوف نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه (جانبها) مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى ساعده نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى جُشَم نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى نجّار نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى عمرو بن عوف نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى نبيت نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و بنى اوس نيز به حال خودند و ديههاى اوّليه خود را به عهده دارند و هر يك از آنان با نيكوكارى و برابرى [در پرداخت] ميان مؤمنان ، اسيران خود را فديه مىدهند و آزاد مىسازند .
و مؤمنان ، هيچ بدهكار گرفتار و عيالوارى را رها نمىكنند ، مگر آن كه نيكوكارانه به او كمك مىكنند تا جانبها و يا ديه سنگينى را كه به عهده دارد ، بپردازد و اين كه هيچ مؤمنى با وابسته مؤمن ديگرى [بدون رضايت او] پيمان نبندد .
و مؤمنان پرهيزگار بر ضدّ كسى از خود هستند كه دستدرازى كند ، يا به ستمى فاحش (زور) و گناه و زيادهخواهى ، چيزى را بطلبد يا در پى فسادانگيزى ميان مؤمنان باشد ، و همه آنان در اين [رويارويى] ، يكدست [ و يكصدا] بر ضدّ او هستند ، هرچند آن شخص ، فرزند يكى از آنها باشد .
و مؤمنى ، مؤمن ديگر را به خاطر كافرى نمىكشد و به كافرى بر ضدّ مؤمنى يارى نمىرساند .
و پناه خداوند ، [براى همه] يكسان است و فرودستترين آنان ، مىتواند فردى را پناه دهد [و همه بايد پناه و امان دادن او را حرمت نهند] ، و مؤمنان ، وابستگان يكديگر و نه مردمان اند .
و كسانى از يهوديان كه از ما پيروى كنند ، به آنان كمك و هميارى مىكنيم تا به آنها ستم نشود و كسى را بر ضدّ آنان يارى نمىدهيم و صلح مسلمانان [مانند جنگشان] يكى است و هيچ مسلمانى بدون رضايت ديگر مسلمانان در جنگ در راه خدا صلح نمىكند و همه در اين ، يكسان و برابرند .
و هر كه همراه ما بجنگد ، به نوبت مىجنگد [و يك نوبت استراحت دارد و ديگرى به جاى او به جنگ مىرود] .
و مؤمنان با هم در وجوب رفتن به جنگ و تحمّل بار آن ، همسان اند [و خون كسى رنگينتر از ديگرى نيست] .
و مؤمنان پرهيزگار ، بر نيكوترين و استوارترين طريقه اند .
و مشركى حقّ امان دادن به مال و جان قريش را ندارد و ميان او و مؤمن مانع نمىشود .
و هر كس مؤمنى را بدون دليل بكشد و بيّنه هم بر او اقامه شود ، قصاص مىشود ، مگر آن كه ولىّ مقتول رضايت دهد و مؤمنان ، يكپارچه بر ضدّ قاتل هستند و جز قيام بر ضدّ او كار ديگرى برايشان روا نيست .
و براى مؤمنى كه اين پيماننامه را پذيرفته و به خدا و روز آخرت ايمان آورده ، روا نيست كه بدعتگذارى را يارى و يا جاى دهد و هر كس او را يارى يا جاى دهد ، نفرين و خشم خدا در روز قيامت بر او خواهد بود و اين خشم و نفرين ، نه از او برداشته مىشود و نه با پرداخت چيزى معادل آن ، از ميان مىرود .
و شما هر گاه در چيزى با هم اختلاف كرديد ، آن اختلاف به خداى عزّ و جلّ و محمّد صلى اللّه عليه و آله باز گردانده مىشود ، و يهوديان تا زمانى كه مسلمانان در جنگ [با ديگران] هستند ، همراه آنان هزينه مىكنند .
و يهوديان بنى عوف ، امّتى در كنار مسلمانان هستند . يهوديان ، دين خود را دارند و مسلمانان هم دين خود را و در اين موضوع ، تفاوتى ميان خود و وابستگانشان نيست ، مگر كسى كه ستم و گناه كند كه در اين صورت ، جز خود و خانوادهاش را هلاك نكرده است .
و براى يهوديان بنى نجّار ، حقوقى همانند يهوديان بنى عوف است و براى يهوديان بنى حارث ، همانند يهوديان بنى عوف است و براى يهوديان بنى ساعده ، هم مانند يهوديان بنى عوف است و براى يهوديان بنى جُشَم هم مانند يهوديان بنى عوف است و براى يهوديان بنى اوس نيز مانند يهوديان بنى عوف است و ... .
و هيچ زنى پناه داده نمىشود ، جز به اجازه اهل او ، و هر پيشامد و اختلافى ميان متعهّدان به اين پيمان رخ دهد و از آن بيم تباهى رود ، به خداى عزّ و جلّ و به محمّد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله باز گردانده مىشود و خداوند با كسى است كه اين پيماننامه را نيكو بدارد و پرواى آن را داشته باشد .
و قريش و ياريگران به آنان ، امان داده نمىشوند و متعهّدان به اين پيمان ، همديگر را در برابر هجوم به يثرب يارى مىدهند و چون [برخى از آنان مانند مسلمانان] به صلحى فرا خوانده مىشوند و صلح مىكنند ، يهوديان نيز بايد به آن پايبند باشند و چون يهوديان چنين كنند ، بر مسلمانان نيز رعايت آن لازم است ، مگر با كسانى كه بر سر دين مىجنگند ، و هر دسته بايد سهم خود را در هزينه جنگ بپردازد .
يهوديان قبيله اوس ، خود و وابستگانشان ، مانند همپيمانان اين پيمان و پايبندان وفادار به آن هستند» .۱
ابن اسحاق افزوده است : «و وفادارى و پايبندى به اين پيمان ، بهتر از گناه و پيمانشكنى است و هر كس [بويژه پيمانشكن ، ]عملش به خودش باز مىگردد ، و خداوند با كسى است كه به اين پيمان ، پايبند و بر سر آن ، راست و درست بماند ، و اين پيماننامه ، مانع مؤاخذه و كيفر ستمكار و گناهكار نمىشود [هرچند كه از افراد اين پيمان باشد] و هر كس [از مدينه ]بيرون مىرود ، در امان است و هر كه هم در مدينه مىنشيند ، ايمن است ، مگر آن كه ستم يا گناه كند و خداوند ، امان دهنده به كسى است كه نيككردار و پرهيزگار باشد ، و محمّد ، پيامبر خداست» .