389
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

اكنون با آن همه رويارويى و درگيرى با يهود و قبايل مشرك و ...۱آيا مى‏توان تصوّر كرد كه آنان آرام گرفته بودند و ديگر با اسلام ، كارى نداشتند ؟ ! آيا براى سياستمدارى هوشمند و آگاه ، معقول است كه اين همه را ناديده انگارد و بدون داشتن هيچ طرح و برنامه‏اى براى حركت نوپايش ، آن را بگذارد و بگذرد ؟ ! آيا مى‏توان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را پيشوايى تصوّر كرد كه پس از آن همه درگيرى ، بر اين باور بوده است كه امّتش چنان صلابتى يافته‏اند كه ديگر نبايد در باره آنها هراسى داشت و چنان سر به راه شده‏اند كه ديگر خطرى بر سرِ راه نخواهند داشت ؟ !

پيش‏فرض دوم : بى‏اعتنايى نسبت به آينده

پيش‏فرض دوم ، بدين معناست كه باور داشته باشيم كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خطر را احساس مى‏كرد و موقعيت آينده را به خوبى در مى‏يافت ؛ امّا مسئوليت و رسالتش را با فرجام زندگى‏اش ، تمام شده مى‏شمرد و از آن جا كه خود در ميان مردم نبود و خطرى شخص او را تهديد نمى‏كرد و نيز از آن جا كه آنچه احتمالاً به وقوع مى‏پيوست ، با منافع شخصى وى ـ العياذ باللّه ـ در تضاد نبود ، مردم را به خود وا نهاد و هيچ گونه طرحى را براى آينده نيفكند و ... !

آيا مى‏توان چنين تصوّرى را براى سياستمدارى واقع‏نگر ، انسانى هوشمند و تلاشگرى آن سان ، در ذهن پروراند ؟ ! همان پيام‏آورِ سختكوشِ آرام‏ناپذيرى كه خداوند ، او را به آرامش دعوت كرده۲و در باره تلاش بى‏امانش براى هدايت مردم ، چنين فرموده است : «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ؛۳رنج شما بر او گران است و [ او ]شيفته [ هدايت] شماست و به مؤمنان ، رئوف و مهربان است».

1.ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۹۴ ـ ۶۵۷ و ج ۳ ص ۹ ـ ۱۵۹ ، المغازى : ج ۱ ـ ۳ ، الكامل فى التاريخ : ج ۱ ص ۴۹۰ ـ ۶۵۰ ، السيرة النبويّة ، ابن هشام : ج ۲ ص ۱۶۰ ـ ۳۷۴ و ج ۳ ـ ۴ .

2.«مَآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى ؛ ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج بيفتى»(طه : آيه ۲) .

3.توبه : آيه ۱۲۸ .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
388

سه . منافقان و جريان‏هاى ويرانگر درونى

در هنگامه حاكميت و رسالت پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، با وجودِ تمام توان و قدرتى كه آن بزرگوار يافته بود ، كسان بسيارى بودند كه با ايشان رويارو مى‏شدند . آنان ، گو اين كه پوششى از ايمان بر خود نهاده بودند ، امّا در درون ، يكسر با گسترش آيين حق ، در تضاد بودند .

اين رويارويى را مى‏توان با توجّه به واقعيت‏هاى تاريخ ، بسى گسترده‏تر از عملكرد منافقان دانست ـ كه بِدان در جايگاه خود اشاره خواهيم كرد ـ . نيز نمى‏توان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را از اين همه ، بى‏خبر انگاشت۱و چنين پنداشت كه آن بزرگوار ، بدون توجّه به اينها و جز اينها ، امّت را رها كرده باشد .

بر اينان بايد كسانى را افزود كه تازه‏مسلمان بودند و پس از فتح مكّه ، به اسلام گرويده بودند و هنوز حقايق ، در جانشان به شايستگى و بايستگى ، رسوخ نكرده بود . روشن است كه اينان ، با اندك دگرگونى‏اى ، راه ديگر مى‏رفتند و سمت و سويى ديگر مى‏گرفتند . گواه اين حقيقت ، جريان‏هاى پس از پيامبر صلى اللّه عليه و آله است .

چهار . يهود ، قدرت‏هاى ديگر و خطرهاى برونى

اسلام ، انقلابى ويرانگر و بنيادگر بود ؛ حركتى كه بسى نقشه‏هاى شيطانى را در هم ريخت و بر ويرانه‏هاى آنها ، بنيادى نو در افكند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آيينى را عرضه كرده بود كه داعيه رهبرى جهانى داشت . دشمن ، اين همه را دريافته بود . پس با تمام كوشش و توان در برابر آن ايستاد و تا آخرين رمق ، جنگيد و چون نبردِ رويارو را بى‏ثمر ديد ، به توطئه‏هاى گوناگون دست زد . اين همه ، براى كسانى كه اندك شناختى از تاريخ اسلام داشته باشند ، روشن است .

1.ر . ك : المواجهة مع رسول اللّه ، احمد حسين يعقوب ، بويژه باب سوم كتاب كه در آن ، ابعاد اين رويارويى و مصاديق آن ، بر اساس متون كهن ، گزارش شده است .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6896
صفحه از 576
پرینت  ارسال به