387
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

امكان تعميق انديشه و گسترش معيارگرايى و تعميم فرهنگ را از ايشان ستانده بود .

همچنين بسيارى از كسانى كه عنوان «صحابه» داشتند ، از دين و نيز از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و ابعاد رسالت او ، تصوّرى درست و عميق نداشتند . طبيعى و آشكار است كه چنين كسانى با فقدان رهبرى ، دچار بحران شده ، در بحران‏هاى دلهره‏آفرين ، توان تصميم را از كف بدهند و يكسر در كمند سياست‏بازان و سياست‏زدگان قرار بگيرند .

آيا با توجّه به اين واقعيّت ـ كه نمونه‏هاى عينى آن در تاريخ ، بسيار است ـ مى‏توان تصوّر كرد كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله چنين جامعه‏اى را رها كرده و سرنوشت آن را به خود جامعه سپرده باشد و در عين حال ، از آينده ، آسوده‏خاطر بوده باشد ؟ !

دو . رشد نايافتگى جامعه

بر نكته سخن پيشين ، تأكيد مى‏كنيم كه وارثان آن رسالت تحوّل‏آفرين ، از چنان جايگاه فكرى و سياسى والايى برخوردار نبودند كه بتوانند با آرامش و آينده‏نگرى ، فردايشان را رقم بزنند ؛ چرا كه هنوز هم رسوبات جاهلى و تعصّبات قبيله‏اى ، در آنان نفوذى جدّى داشت . آنان ، درك استوارى از جايگاه والاى نبوّت و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نداشتند و از اين رو بود كه گاه ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را چنان فردى مى‏انگاشتند كه از سرِ خشم و خشنودى ، سخن مى‏گويد۱و ديگر گاه ، او را به عدالت‏ورزى توصيه مى‏نمودند و گاه ، به سبب گران آمدن تصميم‏هاى او بر آنان ، در اصل رسالت ، شك مى‏كردند .۲

با اين همه ، آيا معقول است كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله زمام امور را به چنين جامعه‏اى سپرده و با اطمينان خاطر ، به سوى حق شتافته باشد ؟ !

1.المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۱۸۷ ح ۳۵۹ ، المصنّف فى الأحاديث و الآثار : ج ۶ ص ۲۲۹ ح ۴ .

2.ر . ك : صحيح البخارى : ج ۲ ص ۹۷۸ ح ۲۵۸۱ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۱۲ ح ۹۴ وج ۲ ص ۷۴۴ ح ۱۴۸ . نيز براى آگاهى بيشتر ، ر . ك : كتاب النص و الاجتهاد .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
386

فرض نخست : سكوت در قبال آينده

در باره فرض نخست ، يعنى سكوت پيامبر صلى اللّه عليه و آله در قبال آينده رسالت ، اين سؤال‏ها مطرح مى‏شود كه : چرا پيامبر صلى اللّه عليه و آله طرحى براى آينده نيفكنده و آينده امّت را مسكوت گذاشته است ؟ آيا چنين موضعى ممكن است از چگونه انديشه‏اى سرچشمه گرفته باشد ؟

در پاسخ اين سؤال‏ها بايد گفت : اين بى‏اعتنايى و مسكوت گذاشتن را مى‏توان بر دو پيش‏فرض ، بنا نهاد . اكنون بايد بنگريم كه آيا اين دو پيش‏فرض ، معقول اند :

پيش‏فرض اوّل : احساس امنيّت و نفى هر گونه خطر

پيش‏فرض اوّل ، بدين معناست كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله مى‏دانسته كه هيچ گونه خطرى ، امّت را تهديد نمى‏كند و هيچ جريان در هم شكننده‏اى ، آينده مردم را متزلزل نمى‏سازد و امّتى كه به زودى ، «رسالت اسلامى» را به ارث خواهند برد ، در ايجاد طرحى براى اداره جامعه ، موفّق خواهند بود .

اكنون براى آن كه بدانيم آيا اين تصوّر ، درست است يا نادرست ، بايد به واقعيّت‏هاى جامعه آن روز ، مراجعه كنيم . مطالعه و بررسى حوادث و فضاى آن زمان ، به روشنى نشان مى‏دهد كه خطرهاى جدّى و بنيادبراندازى ، جامعه اسلامى آن روز را تهديد مى‏كرده است . اين خطرها عبارت اند از :

يك . خلأ رهبرى

پيامبر صلى اللّه عليه و آله جامعه‏اى بنياد نهاده بود كه زمان زيادى از شكلگيرى ابعاد فرهنگى ، اجتماعى و سياسى آن نمى‏گذشت . به همين خاطر ، ايشان زمام تمام اين امور را خود به عهده داشت . از سوى ديگر ، درگيرى‏هاى بسيار و نبردهاى پى در پى ،

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6884
صفحه از 576
پرینت  ارسال به