343
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۴۰۱۱.المناقب ، ابن شهرآشوب :عامر بن طفيل ، همان كسى كه خواست پيامبر صلى اللّه عليه و آله را غافلگيرانه بكشد ، به ايشان گفت : اى محمّد ! اگر مسلمان شوم ، چه به من مى‏رسد ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «در سود و زيان اسلام ، شريك خواهى بود» .
گفت : مرا حاكم پس از خودت قرار مى‏دهى ؟
فرمود : «اين سِمَت ، نه از آنِ تو خواهد بود و نه از آنِ قوم و قبيله تو ؛ امّا دهنه اسب‏ها (فرماندهى سواران) را به تو مى‏سپارم تا در راه خدا بجنگى» .

۴۰۱۲.تفسير القمّى :آيه «و شگفتى كردند كه هشدار دهنده‏اى از خودشان براى آنان آمده است»در مكّه نازل شد . وقتى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله دعوت خود را در مكّه آشكار ساخت ، قريش نزد ابو طالب رفتند و گفتند : اى ابو طالب ! برادرزاده تو ، ما را نابخرد مى‏خواند و به خدايانمان بد مى‏گويد و جوانانمان را فاسد مى‏سازد و اتّحاد ما را از هم مى‏پاشد . اگر نادارى است كه او را وا مى‏دارد چنين سخنانى را مطرح كند ، ما حاضريم برايش چنان دارايى‏اى گرد آورديم كه ثروتمندترين مرد قريش شود و او را فرمان‏رواى خود ، قرار مى‏دهيم .
ابو طالب ، اين سخن قريش را به اطّلاع پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسانيد . ايشان فرمود : «اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپم بگذارند ، چنين چيزى را نمى‏خواهم ؛ بلكه يك كلمه به من بدهند تا به وسيله آن بر عرب ، پادشاهى كنند و غير عرب در برابرشان سر فرود آورند و شهريارانِ بهشت باشند» .
ابو طالب ، اين سخن را به اطّلاع قريش رسانيد . آنها گفتند : حاضريم ده كلمه به او بگوييم . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به آنان فرمود : «گواهى دهيد كه : هيچ معبودى جز اللّه نيست و من ، فرستاده خدا هستم» . آنان گفتند : ما سيصد و شصت خدا را بگذاريم و يك خدا را بپرستيم ؟ !
در اين هنگام ، خداوند سبحان ، اين آيه را فرو فرستاد : «و شگفتى كردند كه هشدار دهنده‏اى از خودشان براى آنان آمده است و كافران گفتند : اين ، جادوگرى دروغگوست»تا آيه هفتم كه با واژه «اختلاق» پايان مى‏يابد . اختلاق ، به معناى دروغ بافى است .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
342

۴۰۱۱.المناقب لابن شهرآشوب :قالَ عامِرُ بنُ الطُفَيلِ لِلنَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله وقَد أرادَ بِهِ غيلَةً : يا مُحَمَّدُ ، ما لي إن أسلَمتُ ؟ فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : لَكَ ما لِلإسلامِ ، وعَلَيكَ ما عَلَى الإسلامِ . فَقالَ : ألا تَجعَلُني الوالِيَ مِن بَعدِكَ ؟ قالَ : لَيسَ لَكَ ذلِكَ ولا لِقَومِكَ ، ولكِن لَكَ أعِنَّةُ الخَيلِ تَغزو في سَبيلِ اللّهِ .۱

۴۰۱۲.تفسير القمّي :« وَ عَجِبُواْ أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ »۲، قَالَ : نَزَلَت بِمَكَّةَ ، لَمَّا أظهَرَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله الدَّعوَةَ بِمَكَّةَ اجتَمَعَت قُرَيشٌ إلى أبي طالِبٍ فَقالوا : يا أبا طالِبٍ ، إنَّ ابنَ أخيكَ قَد سَفَّهَ أحلامَنا ، وسَبَّ آلِهَتَنا وأَفسَدَ شَبابَنا ، وفَرَّقَ جَماعَتَنا ، فَإن كانَ الَّذي يَحمِلُهُ عَلى ذلِكَ العُدمَ جَمَعنا لَهُ مالاً حَتَّى يكونَ أغنى رجُلٍ في قُرَيشٍ ونُمَلِّكُهُ عَلَينا .
فَأخبَرَ أبو طالِبٍ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله بِذلِكَ ، فَقالَ : لَو وَضَعوا الشَّمسَ في يَميني وَالقَمَرَ في يَساري ما أرَدتُهُ ، ولكِن يُعطوني كَلِمَةً يَملِكونَ بِهَا العَرَبَ ، ويَدينُ لَهُم بِهَا العَجَمُ ، ويكونونَ مُلوكا فِي الجَنَّةِ . فَقالَ لَهُم أبو طالبٍ ذلِكَ ، فَقالوا : نَعَم وعَشرَ كَلِماتٍ ، فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله تَشهَدونَ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وأَ نِّي رَسولُ اللّهِ . فَقالوا : نَدَعُ ثَلاثَمِئَةٍ وسِتِّينَ إلها ونَعبُدُ إلها واحِدا ؟ ! فَأنزَلَ اللّهُ تَعالى : « وَ عَجِبُواْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَ قَالَ الْكَافِرُونَ هَـذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ـ إلى قولِهِ ـ إِلاَّ اخْتِلاَقٌ »۳أي تَخليطٌ .۴

راجع : ص ۱۹۷ (رفق النبيّ صلى اللّه عليه و آله ومداراته) .

1.المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۲۵۷ نقلاً عن الماوردي في أعلام النبوّة ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۷۲ .

2.ص : ۴ .

3.ص : ۴ ـ ۷ .

4.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۲۲۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۱۸۲ ح ۱۲ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7305
صفحه از 576
پرینت  ارسال به