319
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۳۹۹۳.صحيح البخارىـ به نقل از اُمّ عطيّه ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله در بيعت، از ما پيمان گرفت كه مويه‏گرى نكنيم ؛ امّا از ميان ما، تنها پنج زن به آن، وفادار ماندند : امّ سُلَيم ، امّ العلاء ، دختر ابو سَبره (زن مُعاذ) و دو زن ديگر ، يا دختر ابو سبره و زن معاذ و يك زن ديگر .

۳۹۹۴.الطبقات الكبرىـ به نقل از بكر بن عبد اللّه ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در بيعت از زنان، پيمان گرفت كه : گريبان ندرند ، شيون و فغان سر ندهند ، چهره مخراشند و ياوه نگويند .

۳۹۹۵.سنن أبى داوودـ به نقل از زنى از بيعت كنندگان ـ :از جمله كارهاى نيكى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از ما پيمان گرفت كه در آنها از او نافرمانى نكنيم، اين بود : چهره نخراشيم ، شيون و فغان سر ندهيم ، گريبان ندريم ، و مو پريشان نسازيم .

۳۹۹۶.مسند ابن حنبلـ به نقل از امّ عطيّه ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به مدينه آمد ، زنان انصار را در اتاقى جمع كرد و سپس عمر بن خطّاب را به سوى آنان فرستاد . عمر بر در ايستاد و سلام كرد . زنان سلامش را جواب دادند . عمر گفت : من فرستاده پيامبر خدا به نزد شما هستم .
گفتيم : خير مقدم باد، به پيامبر خدا و فرستاده پيامبر خدا !
عمر گفت : بيعت مى‏كنيد بر اين كه: چيزى را شريك خدا قرار ندهيد ، و زنا نكنيد ، و فرزندانتان را نكشيد ، و بچّه نامشروع را با بهتان به شوهرانتان نبنديد ، و در هيچ كار نيكى، از او (پيامبر صلى اللّه عليه و آله ) نافرمانى نكنيد .
گفتيم : آرى . و دست‏هايمان را از داخل اتاق بيرون داديم . او نيز دستش را از بيرون اتاق دراز كرد و سپس گفت : بار خدايا ! شاهد باش . و به ما دستور داد كه در دو عيد [فطر و قربان]، دختران نورسيده و زنان حائض را بيرون آوريم ، و ما را از تشييع جنازه‏ها نهى كرد و گفت كه نماز جمعه بر ما [زنان] واجب نيست.
از امّ عطيّه در باره سخن خداوند: «و در هيچ كار نيكى، از تو نافرمانى نكنند»پرسيدم . گفت : از مويه‏گرى و شيون، نهى شديم .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
318

۳۹۹۳.صحيح البخاري عن اُمّ عطيّة :أخَذَ عَلَينَا النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله عِندَ البَيعَةِ ألاّ نَنوحَ ، فَما وَفَت مِنَّا امرَأَةٌ غَيرُ خَمسِ نِسوَةٍ : اُمُّ سُلَيمٍ ، واُمُّ العَلاءِ ، وَابنَةُ أبي سَبرَةَ امَرأَةُ مُعاذٍ ، وَامرَأَتانِ . أوِ ابنَةُ أبي سَبرَةَ ، وَامرَأَةُ مُعاذٍ ، وَامرَأَةٌ اُخرى .۱

۳۹۹۴.الطبقات الكبرى عن بكر بن عبد اللّه‏ :أخَذَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله فِي البَيعَةِ عَلَى النِّساءِ : ألاّ يَشقُقنَ جَيبا ، ولا يَدَّعينَ وَيلاً ، ولا يَخمِشنَ وَجها ، ولا يَقُلنَ هُجرا .۲

۳۹۹۵.سنن أبي داوود عن امرأة من المبايعات :كانَ فيما أخَذَ عَلَينا رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله فِي المَعروفِ الَّذي أخَذَ عَلَينا ألاّ نَعصِيَهُ فيهِ : ألاّ نَخمِشَ وَجها ، ولا نَدعُوَ وَيلاً ، ولا نَشُقَّ جَيبا ، وألاّ نَنشُرَ شَعرا .۳

۳۹۹۶.مسند ابن حنبل عن اُمّ عطيّة :لَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله المَدينَةَ ، جَمَعَ نِساءَ الأَنصارِ في بَيتٍ ثُمَّ بَعَثَ إلَيهِنَّ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ ، قامَ عَلَى البابِ فَسَلَّمَ فَرَدَدنَ عَلَيهِ السَّلامَ ، فَقالَ : أنَا رَسولُ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله إلَيكُنَّ ، قُلنا : مَرحَبا بِرَسولِ اللّهِ ورَسولِ رَسولِ اللّهِ .
وقالَ : تُبايِعنَ عَلى ألاّ تُشرِكنَ بِاللّهِ شَيئا ، ولا تَزنينَ ، ولا تَقتُلنَ أولادَكُنَّ ، ولا تَأتينَ بِبُهتانٍ تَفتَرينَهُ بَينَ أيديكُنَّ وأَرجُلِكُنَّ ، ولا تَعصينَهُ في مَعروفٍ .
قُلنا : نَعَم . فَمَدَدنا أيدِينَا مِن داخِلِ البَيتِ ، ومَدَّ يَدَهُ مِن خارِجِ البَيتِ ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ اشهَد . وأَمَرَنا بِالعيدَينِ أن نُخرِجَ العُتَّقَ۴وَالحُيَّضَ ، ونَهى عَنِ اتِّباعِ الجَنائِزِ ، ولا جُمُعَةَ عَلَينا .
وسَأَلتُها عَن قَولِهِ : «وَلاَ يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍ»، قالَت : نُهينا عَنِ النِّياحَةِ .۵

1.صحيح البخاري : ج ۱ ص ۴۴۰ ح ۱۲۴۴ ، صحيح مسلم : ج ۲ ص ۶۴۵ ح ۳۱ ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۳۶۷ ح ۲۷۳۷۴ كلاهما نحوه .

2.الطبقات الكبرى : ج ۸ ص ۹ .

3.سنن أبي داود : ج ۳ ص ۱۹۴ ح ۳۱۳۱ ، المعجم الكبير : ج ۲۵ ص ۱۸۴ ح ۴۵۱ ، اُسد الغابة : ج ۷ ص ۴۲۰ الرقم ۷۶۹۵ كلاهما نحوه .

4.العاتق : الشابّة أوّل ما تُدرِكُ ، ويُجمَعُ على العُتَّقِ (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۲۳۶ «عتق») .

5.مسند ابن حنبل : ج ۷ ص ۴۰۲ ح ۲۰۸۲۳ ، صحيح ابن حبّان : ج ۷ ص ۳۱۴ ح ۳۰۴۱ ، صحيح ابن خزيمة : ج ۳ ص ۱۱۲ ح ۱۷۲۲ ، السنن الكبرى : ج ۳ ص ۲۶۲ ح ۵۶۳۷ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۳۲۱ ح ۱۵۰۳ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7965
صفحه از 576
پرینت  ارسال به