313
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۳۹۸۹.صحيح البخارىـ به نقل از عروة بن زبير ـ :عايشه همسر پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، به من خبر داد كه : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله زنان مؤمنى را كه به سوى او مهاجرت كرده بودند، با اين آيه مى‏آزمود : «اى پيامبر ! هر گاه زنان مؤمن نزدت آمدند تا با تو بيعت كنند»تا «آمرزگار و مهربان است».
عايشه گفت : پس هر يك از زنان مؤمن كه به اين شرط‏ها اقرار مى‏كرد ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او مى‏فرمود : «با تو به گفتار، بيعت كردم» . به خدا سوگند كه هرگز دست ايشان در بيعت، دست زنى را لمس نكرد ؛ بلكه با اين جمله با ايشان بيعت مى‏كرد : «بر اين شرط‏ها با تو بيعت كردم» .

۳۹۹۰.مجمع البيان: روايت شده است كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله در حالى با زنان بيعت كرد كه بالاى كوه صفا بود و عمر، پايين‏تر از ايشان نشسته بود . هند دختر عتبه نيز در ميان زنان بود و از ترس آن كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را بشناسد، نقاب زده و ناشناس آمده بود .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «با شما بر اين امر، بيعت مى‏كنم كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد» .
هند گفت : تو از ما پيمانى مى‏گيرى كه نديديم آن پيمان را از مردها بگيرى . در آن روز، پيامبر صلى اللّه عليه و آله با مردها فقط بر اسلام و جهاد، بيعت كرد .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله ادامه داد : «و دزدى نكنيد» .
هند گفت : ابو سفيان، مرد خسيسى است و من از اموال او، مقدارى اندك برداشته‏ام و نمى‏دانم بر من حلال است يا نه ؟ ابو سفيان گفت : آنچه در گذشته از اموال من برداشته‏اى، بر تو حلال باد !
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خنديد و هند را شناخت و فرمود : «تو، هند دختر عُتبه‏اى ؟»
گفت : بله . اى پيامبر خدا ! از گذشته‏ها در گذر. خدا از تو در گذرد !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله ادامه داد : «و زنا نكنيد» .
هند گفت : مگر زن آزاده، زنا مى‏كند ؟ ...
پيامبر صلى اللّه عليه و آله ادامه داد : «و فرزندان خود را نكشيد» .
هند گفت : ما به كودكى، آنان را پرورديم و شما آنها را در بزرگى كشتيد . و شما و آنان بهتر دانيد . پسر او ، حنظلة بن ابى سفيان ، در روز بدر ، به دست على بن ابى طالب عليه السلام كشته شد .
عمَر، خنديد، چندان كه از شدّت خنده به پشت افتاد ، و پيامبر صلى اللّه عليه و آله هم تبسّم كرد .
و چون فرمود : «و بهتان نزنيد» ، هند گفت : به خدا سوگند كه بهتان، كار زشتى است ، و تو ما را جز به درستى و اخلاق والا، فرمان نمى‏دهى .
و چون فرمود : «و در كار نيك، از تو نافرمانى نكنند»، هند گفت : اگر قصد داشتيم در كارى از تو نافرمانى كنيم، اين جا ننشسته بوديم .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
312

۳۹۸۹.صحيح البخاري عن عروة بن الزبير :إنَّ عائِشَةَ زَوجَ النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله أخبَرَتهُ : أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله كانَ يَمتَحِنُ مَن هاجَرَ إلَيهِ مِنَ المُؤمِناتِ بِهذِهِ الآيَةِ ؛ بِقَولِ اللّهِ : «يَـأَيُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَـتُ يُبَايِعْنَكَ»إلى قَولِهِ : «غَفُورٌ رَّحِيمٌ».
قالَ عُروَةُ : قالَت عائِشَةُ : فَمَن أقَرَّ بِهذَا الشَّرطِ مِنَ المُؤمِناتِ قالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : قَد بايَعتُكِ كَلاما . ولا وَاللّهِ ما مَسَّت يَدُهُ يَدَ امرَأَةٍ قَطُّ فِي المُبايَعَةِ ، ما يُبايِعُهُنَّ إلاّ بِقَولِهِ : قَد بايَعتُكِ عَلى ذلِكَ .۱

۳۹۹۰.مجمع البيان :رُوِيَ أنَّ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله بايَعَهُنَّ وكانَ عَلَى الصَّفا وكانَ عُمَرُ أسفَلَ مِنهُ ، وهِندٌ بِنتُ عُتبَةَ مُتَنَقِّبَةٌ مُتَنَكِّرَةٌ مَعَ النِّساءِ خَوفا أن يَعرِفَها رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله .
فَقالَ : اُبايِعُكُنَّ عَلى ألاّ تُشرِكُنَّ بِاللّهِ شَيئا .
فَقالَت هِندٌ : إنَّكَ لَتَأخُذُ عَلَينا أمرا ما رَأَيناكَ أخَذتَهُ عَلَى الرِّجالِ ؛ وذلِكَ أنَّهُ بايَعَ الرِّجالَ يَومَئِذٍ عَلَى الإِسلامِ وَالجِهادِ فَقَط .
فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : ولا تَسرِقنَ . فَقالَت هِندٌ : إنَّ أبا سُفيانَ رَجُلٌ مُمسِكٌ وإنّي أصَبتُ مِن مالِهِ هَناتٍ ، فَلا أدري أيَحِلُّ لي أم لا ؟ فَقالَ أبو سُفيانَ : ما أصَبتِ مِن مالي فيما مَضى وفيما غَبَرَ فَهُوَ لَكِ حَلالٌ .
فَضَحِكَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وعَرَفَها ، فَقالَ لَها : وإنَّكِ لَهِندٌ بِنتُ عُتبَةَ ؟ قالَت : نَعَم ، فَاعفُ عَمّا سَلَفَ يا نَبِيَّ اللّهِ ، عَفَا اللّهُ عَنكَ .
فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : ولا تَزنينَ . فَقالَت هِندٌ : أوَ تَزنِي الحُرَّةُ ؟ ... .
فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : ولا تَقتُلنَ أولادَكُنَّ . فَقالَت هِندٌ : رَبَّيناهُم صِغارا وقَتَلتُموهُم كِبارا ، وأَنتُم وهُم أعلَمُ ! وكانَ ابنُها حَنظَلَةُ بنُ أبي سُفيانَ قَتَلَهُ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام يَومَ بَدرٍ ، فَضَحِكَ عُمَرُ حَتَّى استَلقى ، وتَبَسَّمَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله .
ولَمّا قالَ : ولا تَأتينَ بِبُهتانٍ ، فَقالَت هِندٌ : وَاللّهِ إنَّ البُهتانَ قَبيحٌ وما تَأمُرُنا إلاّ بِالرُّشدِ ومَكارِمِ الأَخلاقِ . ولَمّا قالَ : «وَلاَ يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍ»، فَقالَت هِندٌ : ما جَلَسنا مَجلِسَنا هذا وفي أنفُسِنا أن نَعصِيَكَ في شَيءٍ .۲

1.صحيح البخاري : ج ۴ ص ۱۸۵۶ ح ۴۶۰۹ و ج ۲ ص ۹۶۷ ح ۲۵۶۴ نحوه ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۱۳۷ ح ۲۶۳۸۶ .

2.مجمع البيان : ج ۹ ص ۴۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۹۸ ؛ تفسير القرطبي : ج ۱۸ ص ۷۱ ، تفسير ابن كثير : ج ۸ ص ۱۲۴ عن ابن عبّاس ، تاريخ الطبري : ج ۳ ص ۶۱ عن قتادة السدوسي ، تاريخ دمشق : ج ۷۰ ص ۱۸۱ عن مقاتل بن سليمان و كلّها نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10568
صفحه از 576
پرینت  ارسال به