259
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۳۹۵۴.مجمع البيانـ به نقل از ابو رافع، در بيان داستان پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه فرزندان عبد المطّلب را جمع كرد ـ : ايشان، آنان را در شِعب گرد آورد... و سپس فرمود : «خداوند متعال به من فرمان داده است كه عشيره نزديكم را هشدار دهم ، و شما عشيره و طايفه من هستيد . خداوند، هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر اين كه يكى از كسان او را به عنوان برادر و دستيار و وارث و وصى و جانشين وى در ميان كسانش قرار داد .
پس اينك، كدام يك از شما بر مى‏خيزد و با من بيعت مى‏كند تا برادر و وارث و دستيار و وصىّ من باشد و برايم به سان هارون نسبت به موسى باشد، با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نيست ؟». همگان خاموش ماندند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «يا يكى از شما بر مى‏خيزد، يا اين كه اين مقامات به غير شما مى‏رسد. آن گاه قطعاً پشيمان خواهيد شد !».
پيامبر صلى اللّه عليه و آله سه بار، اين سخن را باز گفت ، و بار سوم، على عليه السلام برخاست و با پيامبر صلى اللّه عليه و آله بيعت كرد و دعوتش را پذيرفت .

۳۹۵۵.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد ـ به نقل از ابو جعفر اِسكافى ـ :در روايت صحيح آمده است كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله در ابتداى دعوتش و پيش از ظهور و انتشار اسلام در مكّه ، على عليه السلام را مأمور كرد كه خوراكى براى او تهيّه و بنى عبد المطّلب را به آن دعوت كند .
پس ، على عليه السلام خوراك را آماده ساخت و آنان را دعوت كرد . آنان ، آن روز بيرون آمدند ، بى آن كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چيزى بگويد ؛ چرا كه عمويش ابو لهب ، سخنى گفت . پس روز دوم نيز على عليه السلام را مأمور كرد تا مانند همان خوراك را آماده كرده ، دوباره دعوتشان كند . پس تهيّه كرد و دعوتشان نمود و آنان ، غذا را خوردند .
سپس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با آنان به گفتگو پرداخت و به دين ، دعوتشان كرد و على عليه السلام را نيز در زمره آنان دعوت كرد ؛ چون او هم از بنى عبد المطّلب بود . سپس ضمانت كرد كه اگر كسى از ميان آنان ، پشتيبانى و يارى‏اش كند ، او را برادر دينى خود و وصىّ خود پس از مرگش و جانشين خويش مى‏گردانَد .
همه خوددارى كردند و تنها على عليه السلام پاسخ داد و گفت : من تو را بر آنچه آورده‏اى ، يارى مى‏دهم و بارت را بر دوش مى‏كشم و با تو بيعت مى‏كنم . پس پيامبر صلى اللّه عليه و آله چون ديد كه آنان ، وى را وا نهادند و على عليه السلام يارى‏اش داد و از آنان سرپيچى و از او فرمان‏بردارى ديد و خوددارى آنان و اجابت على عليه السلام را به عيان مشاهده كرد ، فرمود : «اين ، برادر و وصى و جانشينم پس از من است» . آنان برخاستند ، در حالى كه ريشخند مى‏كردند و مى‏خنديدند و به ابو طالب مى‏گفتند : از پسرت اطاعت كن . او را بر تو فرمان‏روا كرده است !


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
258

۳۹۵۴.مجمع البيان عن أبي رافعـ في ذِكرِ قَضِيَّةِ جَمعِ النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ـ :إنَّهُ صلى اللّه عليه و آله جَمَعَهُم فِي الشِّعبِ . . . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ تَعالى أمَرَني أن اُنذِرَ عَشيرَتِيَ الأَقرَبينَ ، وأَنتُم عَشيرَتي ورَهطي ، وإنَّ اللّهَ لَم يَبعَث نَبِيّا إلاّ جَعَلَ مِن أهلِهِ أخا ووَزيرا ووارِثا ووَصِيّا وخَليفَةً في أهلِهِ ، فَأَيُّكُم يَقومُ فَيُبايِعُني عَلى أنَّهُ أخي ووارِثي ووَزيري ووَصِيّي ، ويَكونُ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى إلاّ أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي ؟
فَسَكَتَ القَومُ فَقالَ : لَيَقومَنَّ قائِمُكُم أو لَيَكونَنَّ في غَيرِكُم ثُمَّ لَتَندَمُنَّ . ثُمَّ أعادَ الكَلامَ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَبايَعَهُ وأَجابَهُ .۱

۳۹۵۵.شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد عن أبي جعفر الإسكافي :قَد رُوِيَ فِي الخَبَرِ الصَّحيحِ أنَّهُ صلى اللّه عليه و آله كَلَّفَهُ عليه السلام في مَبدَإِ الدَّعوَةِ قَبلَ ظُهورِ كَلِمَةِ الإِسلامِ وَانتِشارِها بِمَكَّةَ أن يَصنَعَ لَهُ طَعاما وأَن يَدعُوَ لَهُ بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ، فَصَنَعَ لَهُ الطَّعامَ ودَعاهُم لَهُ ، فَخَرَجوا ذلِكَ اليَومَ ، ولَم يُنذِرهُم صلى اللّه عليه و آله ؛ لِكَلِمَةٍ قالَها عَمُّهُ أبو لَهَبٍ ، فَكَلَّفَهُ فِي اليَومِ الثّاني أن يَصنَعَ مِثلَ ذلِكَ الطَّعامِ وأَن يَدعُوَهُم ثانِيَةً ، فَصَنَعَهُ ودَعاهُم فَأَكَلوا .
ثُمَّ كَلَّمَهُم صلى اللّه عليه و آله فَدَعاهُم إلَى الدّينِ ، ودَعاهُ مَعَهُم ؛ لِأَنَّهُ مِن بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ، ثُمَّ ضَمِنَ لِمَن يُؤازِرُهُ مِنهُم ويَنصُرُهُ عَلى قَولِهِ أن يَجعَلَهُ أخاهُ فِي الدّينِ ووَصِيَّهُ بَعدَ مَوتِهِ وخَليفَتَهُ مِن بَعدِهِ ، فَأَمسَكوا كُلُّهُم وأَجابَهُ هُوَ وَحدَهُ ، وقالَ : أنَا أنصُرُكَ عَلى ما جِئتَ بِهِ ، واُوازِرُكَ واُبايِعُكَ ، فَقالَ لَهُم لَمّا رَأى مِنهُمُ الخِذلانَ ، ومِنهُ النَّصرَ ، وشاهَدَ مِنهُمُ المَعصِيَةَ ومِنهُ الطّاعَةَ ، وعايَنَ مِنهُمُ الإِباءَ ومِنهُ الإِجابَةَ : هذا أخي ووَصِيّي وخَليفَتي مِن بَعدي . فَقاموا يَسخَرونَ ويَضحَكونَ ، ويَقولونَ لِأَبي طالِبٍ : أطِعِ ابنَكَ ؛ فَقَد أمَّرَهُ عَلَيكَ .۲

1.مجمع البيان : ج ۷ ص ۳۲۳ ، تفسير فرات : ص ۳۰۳ ح ۴۰۸ ، تأويل الآيات الظاهرة : ج ۱ ص ۳۹۳ ح ۱۹ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۲۱۲ ح ۴۱ وص ۱۶۳ .

2.شرح نهج البلاغة : ج ۱۳ ص ۲۴۴ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7269
صفحه از 576
پرینت  ارسال به