237
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

۳۹۴۰.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله :حكايت من و شما ، حكايت عدّه‏اى است كه از هجوم دشمنى ، به خود مى‏ترسند . از اين رو ، مردى را مى‏فرستند كه برايشان خبرى بياورد و در همين حال ، او دشمن را مى‏بيند و از بيم آن كه مبادا پيش از اين كه نزد افرادش برسد و به آنان هشدار دهد ، دشمن به آنان دست يابد ، با لباس خود ، سه بار علامت مى‏دهد كه : اى مردم ! به شما حمله شده است .

۳۹۴۱.مسند ابن حنبلـ به نقل از سهل بن سعد ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «حكايت من و قيامت ، مانند دو اسب مسابقه است» و سپس فرمود : «حكايت من و قيامت ، حكايت مردى است كه عدّه‏اى او را براى خبر يافتن از وضعيت دشمن ، پيشاپيش ، روانه كرده‏اند و او از بيم اين كه دشمن ، زودتر از او ، خود را به مردمش برساند ، جامه‏اش را در مى‏آورد و با آن ، علامت مى‏دهد كه : «به شما حمله شده ! به شما حمله شده !» . آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «من همان هستم ! من همان هستم !» .

۳۹۴۲.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله :حكايت من و شما و دنيا ، حكايت گروهى است كه بيابانى خشك و سوزان را مى‏پيمايند و نمى‏دانند مسافتى را كه پيموده‏اند ، بيشتر است يا آنچه مانده است . مركبشان درمانده شده و توشه‏شان به پايان رسيده و در وسط بيابان افتاده‏اند و يقين مى‏كنند كه از بين مى‏روند .
در همين حال ، ناگاه ، مردى با لباس آراسته بر تن ، در حالى كه از سرش آب مى‏چكد ، نمايان مى‏شود . آن عدّه مى‏گويند : اين مرد ، تازه از آبادى مى‏آيد . پس چون به آنها مى‏رسد ، مى‏گويد : هان ! شما را چه شده است ؟ آن عدّه مى‏گويند : مى‏بينى مركبمان درمانده و توشه‏مان تمام شده و در وسط اين بيابان از پا در آمده‏ايم و نمى‏دانيم كه بيشترِ راه را پيموده‏ايم يا كمترش را ! آن مرد مى‏گويد : اگر شما را به آبى گوارا و باغ‏هايى سرسبز برسانم ، به من چه مى‏دهيد ؟ آنها مى‏گويند : هر چه تو بگويى ، فرمان خواهيم برد ... .
آن مرد ، آنها را به باغ‏هايى سرسبز و آبى گوارا مى‏رساند و پس از درنگى كوتاه ، به آنها مى‏گويد : برخيزيد تا شما را به باغى سرسبزتر از اين باغ و آبى گواراتر از اين آب ببرم . امّا بيشتر آن عدّه مى‏گويند : چيزى نمانده بود كه به همين مقدار هم دست نيابيم . و گروهى از ايشان مى‏گويند : مگر با اين مرد ، عهد و پيمان نبستيد كه نافرمانى‏اش نكنيد ؟ او در آغاز ، به شما راست گفت و اين حرفش هم مانند حرف اوّلش راست است . پس [عدّه‏اى] با او به راه مى‏افتند و او آنها را به باغ‏هايى سرسبز[تر] و آبى گوارا[تر ]مى‏رساند ؛ امّا ديگران [همان جا مى‏مانند و ]شب‏هنگام ، گرفتار شبيخون دشمن مى‏شوند و صبحگاه از آنان چيزى جز كُشته و اسير باقى نمى‏ماند .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
236

۳۹۴۰.عنه صلى اللّه عليه و آله :إنَّما مَثَلي ومَثَلُكُم مَثَلُ قَومٍ خافوا عَدُوّا يَأتيهِم ، فَبَعَثوا رَجُلاً يَتَرايا لَهُم ، فَبَينَما هُم كَذلِكَ أبصَرَ العَدُوَّ فَأَقبَلَ لِيُنذِرَهُم ، وخَشِيَ أن يُدرِكَهُ العَدُوُّ قَبل أن يُنذِرَ قَومَهُ ، فَأَهوى بِثَوبِهِ : أيُّهَا النّاسُ اُتيتُم ، أيُّهَا النّاسُ اُتيتُم ـ ثَلاثَ مِرارٍ ـ .۱

۳۹۴۱.مسند ابن حنبل عن سهل بن سعد عن رسول اللّه‏ صلى اللّه عليه و آله :مَثَلي ومَثَلُ السّاعَةِ كَمَثَلِ فَرَسَي رِهانٍ .
ثُمَّ قالَ : مَثَلي ومَثَلُ السّاعَةِ كَمَثَلِ رَجُلٍ بَعَثَهُ قَومُهُ طَليعَةً ، فَلَمّا خَشِيَ أن يُسبَقَ ألاحَ بِثَوبِهِ : اُتيتُم اُتيتُم ! ثُمَّ يَقولُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : أنا ذلِكَ .۲

۳۹۴۲.رسول اللّه‏ صلى اللّه عليه و آله :إنَّما مَثَلي ومَثَلُكُم ومَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ قَومٍ سَلَكوا مَفازَةً غَبراءَ۳، لا يَدرونَ ما قَطَعوا مِنها أكثَرَ أم ما بَقِيَ مِنها ؟ فَحَسَرَ ظَهرُهُم ونَفِدَ زادُهُم ، وسَقَطوا بَينَ ظَهرانَيِ المَفازَةِ فَأَيقَنوا بِالهَلَكَةِ ، فَبَينا هُم كَذلِكَ إذ خَرَجَ عَلَيهِم رَجُلٌ في حُلَّةٍ يَقطُرُ رَأسُهُ ، فَقالوا : إنَّ هذا لَحَديثُ العَهدِ بِالرّيفِ ، فَانتَهى إلَيهِم فَقالَ : ما لَكُم يا هؤُلاءِ ؟ قالوا : ما تَرى ! حَسَرَ ظَهرُنا ، ونَفِدَ زادُنا ، وسَقَطنا بَينَ ظَهرانَيِ المَفازَةِ ، ولا نَدري ما قَطَعنا مِنها أكثَرُ أم ما بَقِيَ عَلَينا ؟ قالَ : ما تَجعَلونَ لي إن أورَدتُكُم ماءً رَواءً ورِياضا خُضرا ؟ قالوا : نَجعَلُ لَكَ حُكمَكَ . . . .
وأَورَدَهُم رِياضا خُضرا وماءً رَواءً ، فَمَكَثَ يَسيرا ثُمَّ قالَ : هَلُمّوا إلى رِياضٍ أعشَبَ مِن رِياضِكُم ، وماءٍ أروى مِن مائِكُم هذا ، فَقالَ جُلُّ القَومِ : ما قَدَرنا عَلى هذا حَتّى كِدنا ألاّ نَقدِرَ عَلَيهِ ! وقالَت طائِفَةٌ مِنهُم : ألَستُم قَد جَعَلتُم لِهذَا الرَّجُلِ عُهودَكُم ومَواثيقَكُم ألاّ تَعصوهُ ؟ وقَد صَدَقَكُم في أوَّلِ حَديثِهِ ، فَآخِرُ حَديثِهِ مِثلُ أوَّلِهِ ! فَراحَ وراحوا مَعَهُ ، فَأَورَدَهُم رِياضا خُضرا وماءً رَواءً ، وأَتَى الآخَرينَ العَدُوُّ مِن تَحتِ لَيلَتِهِم ، فَأَصبَحوا مِن بَينِ قَتيلٍ وأَسيرٍ .۴

1.مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۸ ح ۲۳۰۰۹ ، فتح الباري : ج ۱۱ ص ۳۱۷ ذيل ح ۶۴۸۴ ، أمثال الحديث : ص ۱۹ ح ۷ كلاهما نحوه ، تفسير ابن كثير : ج ۶ ص ۵۱۳ ، سبل الهدى والرشاد : ج ۲ ص ۲۸۰ كلّها عن بريدة ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۱۰۲۲ .

2.مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۴۲۷ ح ۲۲۸۷۲ ، شعب الإيمان : ج ۷ ص ۲۶۰ ح ۱۰۲۳۷ ، تاريخ الطبري : ج ۱ ص ۱۴ ، تفسير ابن كثير : ج ۷ ص ۴۴۴ كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۱۹۱ ح ۳۸۳۳۲ و راجع : فتح الباري : ج ۱۱ ص ۳۴۸ ذيل ح ۶۵۰۵ .

3.مفازة غبراء : أي البرّيّة ـ الصحراء ـ التي لا يُهتدى للخروج منها (النهاية : ج ۲ ص ۴۷۸ «فوز» و ص ۳۳۷ «غبر») .

4.الزهد لابن المبارك : ص ۱۷۶ ح ۵۰۷ ، أمثال الحديث : ص ۵۹ ح ۲۳ كلاهما عن الحسن ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۱۹ ص ۱۷۱ ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۲۰۱ ح ۱۰۱۵ نقلاً عن ابن عساكر عن ابن المبارك عن الحسن وكلّها نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10661
صفحه از 576
پرینت  ارسال به