۳۹۳۰.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ خطاب به هاشميان كه در خانهاى گرد آمده بودند ـ :اى هاشميان ! خداوند ، مرا به سوى همه مردم و بويژه به سوى شما فرستاده ، و به من فرمان داده است كه خويشاوندان نزديكم را هشدار دهم . پس اين گونه نباشد كه امّتم روز قيامت بيايند و بهشت را ميان خود ، قسمت كنند و شما نزد من بياييد ، در حالى كه دنيا را بر گردنهايتان حمل مىكنيد و به خويشاوندىتان با من چنگ مىزنيد ! دوستان من از ميان همه امّتم ، تنها پرهيزگاران هستند و شما دعايى مستجاب را حق داريد . پس آن را ميان همه خودتان بر پا داريد .
۳۹۳۱.الإرشاد :پيامبر صلى اللّه عليه و آله در آغاز دعوت به اسلام ، گروهى برگزيده از خانواده و تبار خود را گِرد آورد و ايمان را بر آنان عرضه نمود ... . آن گاه فرمود ... : «اى فرزندان عبد المطّلب ! خداوند ، مرا براى تمام مردم و بويژه شما برانگيخته است و فرموده است : «و خويشاوندان نزديكت را هشدار بده». من ، شما را به دو كلمه كه بر زبان ، سبكبار ، امّا در ترازو[ى عمل] ، گرانبارند ، دعوت مىكنم . شما به كمك اين دو كلمه ، عرب و عجم را مالك خواهيد شد ، و با يارى آن دو ، امّتها فرمانبردار شما خواهند شد و با آنها وارد بهشت مىشويد و از آتش نجات خواهيد يافت . [آن دو كلمه اين است :] شهادت به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست و اين كه من فرستاده خدايم» .
۳۹۳۲.صحيح البخارىـ به نقل از ابن عبّاس ـ :هنگامى كه آيه «خويشاوندان نزديكت را هشدار بده»نازل شد ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله بر [كوه] صفا بالا رفت و خطاب به تيرههاى قريش ، ندا سر داد : «اى فرزندان فِهر ! اى فرزندان عَدى !» . آنان گِرد آمدند . حتّى آن كه نمىتوانست بيايد ، فرستادهاى فرستاد تا از نزديك ، شاهد ماجرا باشد . ابو لهب و قريش آمدند . آن گاه [پيامبر صلى اللّه عليه و آله ]فرمود : «به نظرتان اگر به شما خبر دهم كه سپاهى در دشت مىخواهد بر شما هجوم آورد ، مرا تصديق مىكنيد ؟» .
گفتند : آرى . ما جز راستى از تو سراغ نداريم .
فرمود : «من شما را به عذابى سخت در پيش رويتان بيم مىدهم» .
ابو لهب گفت : مرگ بر تو ، در بقيّه روز ! آيا ما را براى اين ، گرد آوردهاى ؟!
در پى آن ، اين آيه فرود آمد : «زيانكار باد دو دست ابو لهب و مرگ بر او باد ! دارايى او و آنچه اندوخت ، بىنيازش نكرد».