173
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم

در بازار رواج مى‏يابد .

مخالفت پيامبر صلى اللّه عليه و آله با قيمت‏گذارى

دسته‏بندى دوگانه قيمت كه به آن اشاره شد ، چگونگى موضع دولت در مسئله قيمت‏گذارى را تبيين مى‏كند ، بدين ترتيب كه اگر قيمت‏گذارى دولتى به معناى پايين آوردن قيمت طبيعى كالا باشد ، در حقيقت ، ستم به توليد كننده و آسيب‏رسانى به حركت توليد است . شك نيست كه پايين آوردن توليد ، موجب واپس‏ماندگى اقتصادى است . از اين روى ، دولت حق ندارد حتّى اگر بحران يا كمبودِ كالا پيش آمده باشد ، قيمت كالاها را پايين‏تر از قيمت طبيعى ـ كه با سختىِ توليد و وضع طبيعى بازار ، هماهنگ است ـ ، تعيين كند ؛ بلكه وظيفه دارد با عوامل غير طبيعى ـ كه قيمت‏ها را از حدّ طبيعى بالاتر مى‏برند ـ ، رويارويى كند .

بر اين اساس ، روشن مى‏شود كه چرا پيامبر صلى اللّه عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام با قيمت‏گذارى مخالفت كرده و ضمنا با احتكار هم ستيز نموده‏اند . اين موضعگيرى ، از سويى ، از زيان و ظلم به توليد كننده ـ كه به پايين آمدن سطح توليد مى‏انجامد ـ پيشگيرى مى‏كند و از ديگر سو ، عوامل افزايش بى‏ضابطه قيمت‏ها را از ميان مى‏بَرَد .

بدين ترتيب ، فقيهانى كه قيمت‏گذارى را به صورت مطلق غير مجاز شمرده‏اند ، ظاهرا به اين معنا نظر داشته‏اند .۱

1.گروهى از فقيهان ، قيمت‏گذارى را غير مجاز دانسته‏اند ، از جمله شيخ طوسى در النهاية فى مجرد الفقه و الفتاوى (ص ۳۷۴) و المبسوط (ج ۲ ص ۱۹۵) ، ابن زهره در الغنية (ر . ك : الجوامع الفقهيّة : ص ۵۲۸) ، محقّق در شرائع الإسلام (ج ۲ ص ۲۱) ، علّامه در قواعد الأحكام (ج ۱ ص ۱۳۲) و المختصر المنافع (ص ۱۲۰) . حتّى در مفتاح الكرامة اين نظر اجماعى دانسته شده و در مقام تعليل چنين آمده است : «به دليل اجماع و خبرهاى متواتر ـ آن گونه كه در السرائر آمده ـ و نبودن اختلاف ميان مسلمانان در اين مسئله ، ـ چنان كه در مبسوط آمده ـ و نبودن اختلاف ميان شيعيان در اين مسئله ، آن سان كه در تذكره آمده است» . آية اللّه خويى رحمه اللّه پس از فتوا دادن به جايز نبودن قيمت‏گذارى ، مى‏گويد : «آرى اگر فروشنده در قيمت‏گذارى اجحاف كند ، چندان كه گونه‏اى از احتكار شمرده شود ، حاكم اسلامى از آن جلوگيرى مى‏كند تا مالك كالا به قيمت بازار يا قدرى بيشتر كه در حدّ توان خريد مردم باشد ، آن كالا را بفروشد . مثلاً اگر بهاى يك كيسه گندم صد فلس باشد و احتكار كننده آن را به دو دينار بفروشد ، اين كار نيز نوعى احتكار است ، چنان كه پوشيده نيست» (مصباح الفقاهة : ج ۵ ص ۵۰۰) .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
172

احاديث دسته‏هاى يكم، دوم و چهارم دلالت دارند كه در نظام اسلامى ، نمى‏توان براى كالاها قيمت‏گذارى كرد ؛ ولى اين ، خلاف فرمانى است كه امير مؤمنان عليه السلام به مالك اَشتر داد تا قيمت‏ها را به صورتى عادلانه و دور از اجحاف تنظيم نمايد .

براى روشن شدن مراد اين احاديث و دريافتن معنايى استوار و معيّن از آنها ، پاسخگويى به اين سؤالات ضرورت دارد :

۱ . مراد از اين كه خداوند سبحان ، قيمت‏گذار است چيست ؟

۲ . چرا در زمان خشك‏سالى ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله قيمت‏گذارى را مردود دانست و به شدّت با آن مخالفت نمود ؟

۳ . اگر نظام قيمت‏گذارى در اسلام مُجاز نيست ، نظارت بر قيمت‏ها چه مفهومى دارد و چرا امير مؤمنان عليه السلام فرمان داد كه قيمت‏ها عادلانه و دور از اجحاف تنظيم شوند ؟

قيمت‏گذار بودنِ خداوند

قيمت كالا ، گاه طبيعى و گاه غير طبيعى است . قيمت طبيعى ، در چارچوب وضعيت و زمينه‏هاى واقعى كالا و بازار قرار دارد ، مانند: نوع ، تعداد ، سختىِ توليد ، توزيع ، نگهدارى ، تقاضا و هر آنچه در تعيين قيمت حقيقى كالا تأثير دارد ؛ امّا قيمت غير طبيعى، ناشى از وضعيت‏هاى غير طبيعى است كه فروشنده آنها را پديد مى‏آورَد ، مانند: احتكار ، همداستانى بر قيمت معيّن ، و ايجاد بازار سياه .

در پرتو اين تقسيم‏بندى ، قيمتِ خدايى، همان قيمت طبيعى است . ظاهرا احاديثى كه قيمت‏گذارى را به خداوند سبحان نسبت مى‏دهند ، از اين مفهوم حكايت دارند كه هر كالايى داراى قيمتى برآمده از زمينه‏هاى واقعىِ ايجاد و توليد آن كالا و حالت طبيعى بازار است . پس آنچه حاصلِ ميزان سختىِ توليد و وضع طبيعى بازار است ، در قيمت طبيعى جلوه مى‏يابد كه به موجب اين احاديث ، از جانب خداى سبحان است و چنانچه عوامل غير طبيعى به ميان نيايند ، همين قيمت

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7230
صفحه از 576
پرینت  ارسال به