۳۸۲۰.السنن الكبرىـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شترى از من خريد و بيشتر از بهايش به من پرداخت . درهمهايى كه پيامبر داده بود ، با من بود تا اين كه در جنگ حرّه از دست رفت .
۳۸۲۱.صحيح مسلمـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شترى را به دو اوقيه۱و يك يا دو درهم از من خريد . هنگامى كه به صِرار۲وارد شد ، فرمان داد كه گاوى را سر ببرند . پس ، از آن خوردند و هنگامى كه به مدينه وارد شد ، به من فرمان داد كه به مسجد بيايم و دو ركعت نماز بخوانم ، و بهاى شتر را برايم وزن كرد و كمى هم بيشتر داد .
۳۸۲۲.سنن النسائىـ به نقل از ابو صفوان ـ :پيش از هجرت ، شلوارى به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فروختم . ايشان كفه ترازو را [هنگام توزين درهمهايى كه براى بهاى آن پرداخت ]به سود من مايل گرفت .
۳۸۲۳.الاستيعابـ در باره مالك بن عَميره ابو صفوان ـ :مردى پيش از هجرت ، شلوارى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله فروخت . او گفت : پيامبر صلى اللّه عليه و آله به وزن كننده فرمان داد كه بهاى آن را وزن كند و بيشتر بدهد و اُجرت وزن كننده را هم پرداخت .
۳۸۲۴.تاريخ دمشقـ به نقل از ابو هريره ـ :همراه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به بازار وارد شدم . نزد لباسفروشان نشست و شلوارى به چهار درهم خريد . بازاريان ، مردى داشتند كه درهمها را ميان آنها وزن مىكرد و به او «فلان وزن كننده» مىگفتند . او را آوردند تا درهمهايى را كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله براى خريد شلوار پرداخته بود ، وزن كند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «وزن كن و ترجيح بده» .
وزن كننده به پيامبر صلى اللّه عليه و آله گفت : اين سخن را از هيچ كس نشنيده بودم . اين مرد كيست ؟ من گفتم : در سبكى و جفاكارى در دينت ، همين بس كه پيامبرت را نمىشناسى ! او گفت : اين ، پيامبر خداست ؟ ! و دستان پيامبر صلى اللّه عليه و آله را گرفت تا ببوسد كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را گرفت و فرمود : «دست بدار ! اين كار را غيرعربها با پادشاهان خود مىكنند ، در حالى كه من پادشاه نيستم و تنها مردى از شما هستم» .
سپس آن مرد نشست و درهمها را وزن كرد و همان گونه كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به او فرمان داده بود ، ترجيح داد [و به سود طرف مقابلِ پيامبر صلى اللّه عليه و آله گرفت] . در باز گشت ، من شلوار را از پيامبر صلى اللّه عليه و آله گرفتم تا به جاى او بياورم كه مرا باز داشت و فرمود : «صاحب هر چيز ، به حمل آن ، سزاوارتر است ، مگر ناتوانى كه از بردن آن ناتوان باشد ، كه در اين صورت ، برادر مسلمانش يارىاش مىدهد» .
گفتم : اى پيامبر خدا ! تو شلوار مىپوشى [و براى خودت خريدهاى] ؟ فرمود : «آرى ، در شب و روز و در سفر و حضر» .