۳ / ۶
ميانهروى
قرآن
«دستت را به گردنت مبند (بخل و امساك مكن) و آن را يكسره هم مگشاى (به گزاف و زيادهروى بخشش مكن) كه [اگر چنين نكنى،] نكوهيده و درمانده بر جاى مىنشينى» .
حديث
۳۸۰۲.امام صادق عليه السلام :خداوند به پيامبرش صلى اللّه عليه و آله آموخت كه چگونه انفاق كند و [ماجراى] آن ، چنين است كه : نزد او قدرى طلا بود و او كراهت داشت كه شب را [با اندوخته طلا ]سپرى كند . پس آن را صدقه داد و صبحگاهان ، چيزى نداشت . نيازخواهى به سراغ او آمد ؛ امّا چيزى نداشت كه به وى ببخشد . آن نيازخواه به سرزنش او پرداخت و پيامبر ـ كه مهربان و دلنازك بود ـ ، اندوهگين شد كه چرا چيزى براى بخشيدن ندارد ! آن گاه خداوند متعال ، پيامبرش را با فرمان خويش ، چنين تأديب فرمود : «و دست خويش به گردنت مبند (بخل و امساك مكن) و آن را يكسره هم مگشاى (به گزاف و زيادهروى بخشش مكن) كه [اگر چنين نكنى،] نكوهيده و درمانده بر جاى مىنشينى». [بدين سان ، به پيامبرش] مىفرمايد : مردم گاه از تو چيزى مىخواهند و عذرى [هم] از تو نمىپذيرند . پس اگر همه مالى را كه دارى از پيش بخشيده باشى ، از مال، تهىدست شدهاى [و توانِ انفاق نخواهى داشت] .
۳۸۰۳.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ در بيان داستان ازدواج فاطمه عليها السلام ـ :اى اُمّ سلمه ! براى دخترم ، زيراَندازى مصرى بخر و برايش تشكچهاى از ليف درخت خرما فراهم كن و پيراهن و چادرى سفيد و كمپُرز تهيّه كن ، و بيش از اينها چيزى فراهم مكن، كه در اين صورت، آن دو (على و فاطمه) از اسرافكاران خواهند بود .