۳ / ۳
نكوهش نازپروردگى
۳۷۹۲.امام على عليه السلام :همراه پيامبر صلى اللّه عليه و آله در مسجد نشسته بوديم كه مُصعَب بن عُمَير وارد شد ، در حالى كه تنها پارچهاى يمنى بر خود داشت و با پارهاى پوست ، آن را پينه كرده بود . چون پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله وى را ديد ، از آن رو كه روزى در ناز و نعمت بود و اكنون در چنان حالى بود ، گريست . سپس فرمود : «چه سان خواهيد بود آن روز كه هر يك از شما صبحگاهان در يك جامه و شامگاهان در جامه ديگر است و پياپى ، قدح غذا در برابرش نهاده مىشود و خانههايتان را همانند كعبه با پرده مىآراييد ؟» .
گفتند : اى پيامبر خدا ! آن روز ، بهتر از امروز خواهيم بود ؛ زيرا در بىنيازى مىتوانيم به خوبى عبادت كنيم .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هر آينه امروز ، بهتر از آن روزيد» .
۳۷۹۳.حلية الأولياءـ به نقل از ابن شهاب ـ :روزى ، عثمان بن مظعون به مسجد وارد شد ، در حالى كه رواَندازى پاره بر وى بود و با تكّه پوستى آن را پينه كرده بود . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله دلش به حال وى سوخت و يارانش نيز بر اثر دلسوزى ايشان ، دلشان سوخت . فرمود : «چه سان خواهيد بود در روزى كه هر يك از شما صبحگاهان در جامهاى است و شامگاهان در جامهاى ديگر ، و پياپى نزدش ظرف غذا نهاده مىشود و خانههايتان را همچون كعبه با پرده مىآراييد ؟» .
گفتند : آرزو داريم كه چنان روزى در رسد ـ اى پيامبر خدا ـ تا به آسايش و رفاه دست يابيم .
فرمود : «بى ترديد ، چنان خواهد شد ؛ امّا امروز ، بيش از آن روز ، به سود شماست» .
۳۷۹۴.الزهد ، ابن حنبلـ به نقل از حرب بن ابى اسود ـ :طلحه بصرى گفت : به مدينه وارد شدم ، در حالى كه بِدان شناختى نداشتم ـ و شايد گفت : در آن جا ، آشنايى نداشتم ـ و به هر دو نفر از ما يك كفِ خرما مىرسيد . پس روزى ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با ما نماز جماعت گزارد . سپس كسى از پشت ايشان بانگ بر آورد و گفت : اى پيامبر خدا ! خرما درون ما را سوزانده و جامههاى كهنه كتانمان پوسيده است !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله به سخنرانى ايستاد و پس از حمد و ثناى خداوند ، فرمود : «به خدا سوگند ، اگر برايتان گوشت و نانى مىيافتم ، به شما مىخوراندم . هر آينه ، روزگارى برايتان مىآيد كه ظرفهاى غذا ، صبحگاهان و شامگاهان ، پياپى نزدتان در مىآيد و جامههايى همانند پوشش كعبه بر تن مىكنيد» .
گفتند : اى پيامبر خدا ! امروز بهتريم ، يا آن روز ؟
فرمود : «شما امروز ، بهتر از آن روز هستيد ؛ شما امروز ، بهتريد . در آن روز ، گردن يكديگر را خواهيد زد» .