۳۷۸۱.المصنّف ، ابن ابى شيبهـ به نقل از عبد الرحمان بن ابى ليلى ـ :گروهى از ياران پيامبر صلى اللّه عليه و آله نزد ايشان آمدند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله در پى زنان خويش فرستاد ؛ امّا نزد هيچ يك از آنان ، چيزى [براى پذيرايى از ميهمانانش ]نيافت . در همين حال بودند كه ديدند على عليه السلام روى مىآورَد ، در حالى كه ژوليدهموى و غبارآلود است و بر دوشش حدود سه كيلو خرما از دسترنج خود را مىآورد . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «آفرين بر اين بار برنده و آن بار !» و سپس على عليه السلام را نشاند و غبار از سرش زدود و فرمود : «آفرين بر ابو تراب !» . پس خرماها را نزديكتر آورد . آن گاه ، همه خوردند و بيرون رفتند . سپس براى هر يك از همسرانش ، مقدارى فرستاد .
۲ / ۵
بوسيدن دست كارگر
۳۷۸۲.اُسد الغابةـ به نقل از انس بن مالك ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از جنگ تبوك باز گشت ، سعد انصارى ، به استقبال ايشان آمد و پيامبر صلى اللّه عليه و آله با او دست داد . سپس به او فرمود : «چرا دستانت ، پينه بسته است ؟» . گفت : اى پيامبر خدا ! طناب مىكشم و بيل مىزنم تا خرجى خانوادهام را فراهم آورم .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله دست او را بوسيد و فرمود : «اين ، دستى است كه آتش [دوزخ] به آن نمىرسد» .