۲ / ۳
طلب روزى
۳۷۷۶.الكافىـ به نقل از على بن عبد العزيز ـ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «عمر بن مسلم ، چه مىكند ؟» .
گفتم : فدايت شوم ! به عبادت رو آورده و كسب و تجارت را رها كرده است .
فرمود : «واى از او ! مگر نمىداند كه هر كس طلب روزى را وا نهد ، دعايش مستجاب نمىشود ؟ گروهى از ياران پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، وقتى آياتِ «و هر كس از خدا پروا كند ، خداوند ، برايش راه خروجى قرار مىدهد و او را از جايى كه گمان نمىبَرَد ، روزى مىرساند»نازل شد ، درها[ى دكانهايشان] را بستند و به عبادت روى آوردند و گفتند : روزىمان مىرسد ! اين خبر به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد . ايشان در پى آنان فرستاد و فرمود : "چه چيزى موجب شد كه به اين كار دست بزنيد ؟" .
گفتند : اى پيامبر خدا ! روزىِ ما ، برايمان تضمين شده است . از اين رو ، به عبادت روى آورديم .
فرمود : "كسى كه چنين كند ، دعايش به اجابت نمىرسد . بر شما باد طلب روزى !" » .
۳۷۷۷.دعائم الإسلام :در جنگ تبوك ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله به جوانى نيرومند برخورد كه شتران فربهى را مىرانْد . ياران پيامبر صلى اللّه عليه و آله به وى گفتند : اى پيامبر خدا ! اگر نيرومندى و چابكىِ اين جوان و فربهىِ شترانش در راه خدا صرف مىشد ، هر آينه بهتر بود .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را فرا خواند و فرمود : «در نظر دارى با اين شتران ، چه كنى ؟» .
گفت : اى پيامبر خدا ! من ، همسر و خانوادهاى دارم . با اين شتران به كسب درآمد مىپردازم تا آنان را از حاجتخواهى نزد مردم ، بىنياز سازم و بدهىام را بپردازم .
فرمود : «مبادا هدفت جز اين باشد !» .
گفت : نه .
آن گاه كه جوان راهى شد ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اگر راست گفته باشد ، او را پاداشى همانند پاداش رزمنده و پاداش حج گزارنده و پاداش عمره به جاى آورنده است» .