۴۳۰۸.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از ابو عقرب ـ :لَهَب بن ابى لهب۱، به پيامبر صلى اللّه عليه و آله ناسزا مىگفت . پيامبر صلى اللّه عليه و آله گفت : «بار خدايا! درنده خود را بر او مسلّط گردان» .
بارى! لَهَب با كاروانى رهسپار شام شد و چون در منزلى فرود آمد ، گفت : من از نفرين محمّد ، بيمناكم .
كاروانيان به او گفتند : بيم مدار، و بار و بنه خود را پيرامونش قرار دادند و به نگهبانى از او نشستند. در اين هنگام، شير آمد و او را رُبود و بُرد .
ه ـ كسرا (خسرو)۲
۴۳۰۹.صحيح البخارىـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر خدا ، نامهاش را توسّط عبد اللّه بن حُذافه سَهمى براى خسرو فرستاد و به او دستور داد كه نامه را به حاكم بحرين بدهد. حاكم بحرين هم آن را به خسرو داد. چون خسرو ، نامه را خواند ، آن را پاره كرد. به گمانم ابن مسيّب گفت : پس، پيامبر خدا نفرينشان كرد كه به كلّى ، پاره پاره شوند .