75
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۲۸۷.تفسير القمّى :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به سوى غزوه حديبيه بيرون آمد ، از نزديكى مناطق بنى ضمره گذشت كه با آنها پيمان ترك جنگ بسته و پيش از اين ، صلح كرده بود . ياران پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله گفتند : اى پيامبر خدا ! اين قبيله بنى ضمره است كه به ما نزديك هستند و مى‏ترسيم كه در غياب ما به مدينه حمله كنند و يا قريش را بر ضدّ ما يارى دهند . كاش ابتدا با آنها مى‏جنگيديم !
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «هرگز ! آنها ميان عرب ، نيكوكارترين افراد به پدر و مادرشان هستند و بيشترين صله رحم را دارند و وفادارترين كسان به پيمان خويش هستند» .

۴۲۸۸.إعلام الورىـ در يادكرد از پيمان پيامبر صلى اللّه عليه و آله با يهود ـ :و يهودِ بنى قُرَيظه و نضير و قَينُقاع نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند : اى محمّد ! به چه دعوت مى‏كنى ؟ فرمود : «به گواهى دادن بر يگانگى معبود و [نيز] رسالت خودم و اين كه من كسى هستم كه [نام و پيامبرىِ] مرا در تورات ، نوشته مى‏بينيد» ... .
آنها گفتند : ما آنچه را مى‏گويى ، شنيده‏ايم و نزد تو آمده‏ايم تا از تو بخواهيم كه پيمان ترك جنگ ببندى ، به اين معنا كه نه به سود تو باشيم و نه به زيان تو و كسى را بر ضدّ تو يارى ندهيم و متعرّض هيچ كدام از يارانت نشويم و تو نيز متعرّض هيچ يك از ما و يارانمان نشوى ، تا بنگريم كه كار تو و قومت به كجا مى‏انجامد .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به درخواستشان پاسخ مثبت داد و ميانشان پيمان‏نامه‏اى منعقد شد كه كسى را بر ضدّ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و يا يكى از يارانش ، يارى ندهند ، چه با دست و زبان و يا سلاح و چارپايان ، و چه در آشكار و نهان و شب و روز ، و خداوند در اين موارد ، بر آنها گواه است . پس اگر چنين كنند ، براى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله رواست كه خون‏هايشان را بريزد و فرزندان و زنانشان را به بند كشد و دارايى‏هايشان را بگيرد ، و براى هر قبيله‏اى از آنها ، پيمان جداگانه نوشت .
و كسى كه سرپرستى بنى نضير را به عهده داشت ، حَيىّ بن اخطب بود كه چون به خانه‏اش باز گشت ، برادرانش ، جُدَىّ بن اخطب و ابو ياسر بن اخطب ، به او گفتند : چه خبرى دارى ؟ گفت : او همان كسى است كه در تورات مى‏يابيم و عالمان ما به [آمدن] او بشارتمان داده بودند ، و من پيوسته دشمن او خواهم بود ؛ زيرا نبوّت از نسل اسحاق بيرون رفت و به نسل اسماعيل منتقل شد ، و ما هيچ گاه پيرو فرزندان اسماعيل نخواهيم شد .
و سرپرست بنى قريظه ، كعب بن اَسَد بود و متولّى كار بنى قينقاع ، مُخَيريق بود كه ثروت و باغ‏هايش از همه آنها بيشتر بود ، و به قوم خود گفت : مى‏دانيد كه او پيامبرِ برانگيخته شده [از سوى خداوند ]است . پس بياييد تا به او ايمان بياوريم و آن گاه از كسانى خواهيم شد كه به هر دو كتاب (تورات و قرآن) رسيده‏ايم ؛ امّا بنى قينقاع خواسته‏اش را اجابت نكردند .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
74

۴۲۸۷.تفسير القمّي :لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله إلى غَزاةِ الحُدَيبِيَةِ۱مَرَّ قَريبا مِن بِلادِهِم ، وقَد كانَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله هادَنَ بَني ضَمرَةَ ووادَعَهُم قَبلَ ذلِكَ ، فَقالَ أصحابُ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : يا رَسولَ اللّهِ ، هذِهِ بَنو ضَمرَةَ قَريبا مِنّا ونَخافُ أن يُخالِفونا إلَى المَدينَةِ ، أو يُعينوا عَلَينا قُرَيشا ، فَلَو بَدَأنا بِهِم .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : كَلاّ ، إنَّهُم أبَرُّ العَرَبِ بِالوالِدَينِ ، وأَوصَلُهُم لِلرَّحِمِ ، وأَوفاهُم بِالعَهدِ .۲

۴۲۸۸.إعلام الورىـ في ذِكرِ مُعاهَدَتِهِ صلى اللّه عليه و آله مَعَ اليَهودِ ـ :وجاءَتهُ اليَهودُ ؛ قُريظَةُ وَالنَّضيرُ وَالقَينُقاعُ ، فَقالوا : يا مُحَمَّدُ ، إلى ما تَدعو ؟ قالَ : إلى شَهادَةِ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وأَنّي رَسولُ اللّهِ ، وأَنِّي الَّذي تَجِدونّي مَكتوبا فِي التَّوراةِ . . . .
فَقالوا لَهُ : قَد سَمِعنا ما تَقولُ ، وقَد جِئناكَ نَطلُبُ مِنكَ الهُدنَةُ عَلى ألاّ نَكونَ لَكَ ولا عَلَيكَ ، ولا نُعينَ عَلَيكَ أحَدا ، ولا نَتَعَرَّضَ لِأَحَدٍ مِن أصحابِكَ ، ولا تَتَعَرَّضَ لَنا ولا لِأَحَدٍ مِن أصحابِنا حَتّى نَنظُرَ إلى ما يَصيرُ أمرُكَ وأَمرُ قَومِكَ .
فَأَجابَهُم رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله إلى ذلِكَ وكَتَبَ بَينَهُم كِتابا : ألاّ يُعينوا عَلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ولا عَلى أحَدٍ مِن أصحابِهِ بِلِسانٍ ولا يَدٍ ، ولا بِسلاحٍ ولا بِكُراعٍ ، فِي السِّرِّ وَالعَلانيِةَِ ، لا بِلَيلٍ ولا بِنَهارٍ ، وَاللّهُ بِذلِكَ عَلَيهِم شَهيدٌ ، فَإِن فَعَلوا فَرَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله في حِلٍّ مِن سَفكِ دِمائِهِم ، وسَبيِ ذَراريهِم ونِسائِهِم وأَخذِ أموالِهِم . وكَتَبَ لِكُلِّ قَبيلَةٍ مِنهُم كِتابا عَلى حِدَةٍ .
وكانَ الَّذي تَولّى أمرَ بَنِي النَّضيرِ حَيِيُّ بنُ أخطَبَ ، فَلَمّا رَجَعَ إلى مَنزِلِهِ قالَ لَهُ إخوَتُهُ جُدَيُّ بنُ أخطَبَ وأَبو ياسِرِ بنُ أخطَبَ : ما عِندَكَ ؟ قالَ : هُوَ الَّذي نَجِدُهُ فِي التَّوراةِ وَالَّذي بَشَّرَنا بِه عُلَماؤُنا ، ولا أزالُ لَهُ عَدُوّا ؛ لِأَنَّ النُّبُوَّةَ خَرَجَت مِن وُلدِ إسحاقَ وصارَت في وُلدِ إسماعيلَ ، ولا نَكونُ تَبَعا لِوُلدِ إسماعيلَ أبَدا .
وكانَ الَّذي وَلِيَ أمرَ قُرَيظَةَ كَعبُ بنُ أسَدٍ ، وَالَّذي تَوَلّى أمرَ بَني قَينُقاعَ مُخَيريقٌ وكانَ أكثَرَهُم مالاً وحَدائِقَ ، فَقالَ لِقَومِهِ : تَعلَمونَ أنَّهُ النَّبِيُّ المَبعوثُ ، فَهَلُمَّ نُؤمِنُ بِهِ ونَكونُ قَد أدرَكنَا الكِتابَينِ . فَلَم تُجِبهُ قَينُقاعُ إلى ذلِكَ .۳

1.وفي نسخة : «بدر» بدل «الحديبية» .

2.تفسير القمّي : ج ۱ ص ۱۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۲۰ ص ۳۰۵ ح ۶ .

3.إعلام الورى : ج ۱ ص ۱۵۷ ؛ بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۱۱۰ ح ۱ و راجع : تاريخ الطبري : ج ۲ ص ۴۷۹ و قصص الأنبياء للراوندي : ص ۳۳۸ ح ۴۴۳ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4969
صفحه از 625
پرینت  ارسال به