۷ / ۸
پيمان متاركه جنگ و برقرارى صلح
«آنان آرزو مىكنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد تا با هم يكسان باشيد . بنا بر اين ، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد ، تا آن كه در راه خدا هجرت كنند . هر گاه از اين كار روى برتافتند ، هر جا آنها را يافتيد ، بگيريد و بكشيد و از ميان آنها ، دوست و ياورى نگيريد ، مگر آنها كه به همپيمانان شما مىپيوندند يا به سوى شما مىآيند و از پيكار با شما يا پيكار با قوم خود ، به تنگ آمدهاند و اگر خداوند مىخواست ، آنان را بر شما مسلّط مىكرد و بى گمان با شما مىجنگيدند . پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما پيكار ننمودند و به شما پيشنهاد صلح دادند ، خداوند به شما اجازه نمىدهد كه متعرّض آنان شويد» .
۴۲۷۹.المعجم الكبيرـ به نقل از عبد الرحمان بن عبد اللّه بن كعب بن مالك ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به مدينه آمد ، در حالى كه چند گروه در مدينه بودند : مسلمانانى كه دعوت پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آنها را گرد هم آورده بود ، مشركانى كه بتها را مىپرستيدند ، و يهوديان و جنگجويان و ساكنان در قلعهها كه با دو قبيله اوس و خزرج ، همپيمان بودند . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هنگامى كه به مدينه آمد ، خواست آنها را سامان دهد و با ايشان مصالحه كند ، و گاه مردى مسلمان بود و پدرش مشرك و گاه مردى مسلمان بود و برادرش مشرك .