۴۲۷۶.تفسير القمّى :دليل نازل شدن اين سخن خداى متعال : «آنانى كه مسجدى براى زيان [مسلمانان] و [تقويت ]كفر ساختند»، اين بود كه گروهى از منافقان نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا ! رخصت مىدهى تا در ميان [قبيله] بنى سالم ، مسجدى براى بيماران و شبهاى بارانى و كهنسالان بنا كنيم ؟
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در حالى كه عازم تبوك بود ، اجازه فرمود . گفتند : اى پيامبر خدا ! اى كاش مىآمدى و در آن ، نماز مىخواندى . فرمود : «من ، عازم سفرم . هر گاه به خواست خدا باز گشتم ، مىآيم و در آن ، نماز مىگزارم» .
هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از تبوك باز گشت ، اين آيه در باره آن مسجد و شخص ابو عامر راهب ، نازل شد ، در حالى كه براى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله سوگند ياد كرده بودند كه مسجد را به قصد درستكارى و نيكويى مىسازند . پس خداوند اين آيه را نازل فرمود : «آنانى كه مسجدى ساختند براى زيان [مسلمانان] و [تقويت] كفر و تفرقهافكنى ميان مؤمنان و به انتظار نشستن كسى كه با خدا و پيامبرش به جنگ برخاسته بود»، يعنى ابو عامر راهب كه نزد آنان مىآمد و از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و يارانش سخن مىگفت ، «و آنها سوگند ياد مىكنند كه جز كار خير ، قصدى نداشتيم ، در حالى كه خدا گواهى مىدهد كه آنها دروغگويند . هرگز در آن مسجد به نماز نايست . بى گمان ، مسجدى كه از نخستين روز بر پايه تقوا بنا شده»يعنى مسجد قبا ... .
پس ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مالك بن دَجشَم (/ دَخشم) خزاعى و عامر بن عَدى ، برادر بنى عمرو بن عوف، را گسيل داشت تا آن را ويران كنند و بسوزانند . مالك به عامر گفت : منتظرم باش تا از خانهام آتشى بياورم . آن گاه ، وارد خانه شد و آتشى آورد و شاخههاى خرما را آتش زد و با آن ، مسجد را به آتش كشاند و سپس از آن جا پراكنده شدند و زيد بن حارثه ، آن جا نشست تا ساختمان بسوزد . سپس فرمان داد تا ديوارش را فرو ريزند .