۶ / ۶
اُمّ عُماره
۴۶۳۳.الطبقات الكبرى :اُمّ عُماره ، اسلام آورد و در شب عَقَبه۱حضور يافت و با پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بيعت كرد . او در نبردهاى اُحُد ، حُدَيبيه ، خيبر ، عُمرة القضا ،۲حُنَين و يَمامه نيز حضور داشت و دستش قطع شد . از پيامبر صلى اللّه عليه و آله احاديثى نيز شنيد .
۴۶۳۴.الطبقات الكبرىـ به نقل از محمّد بن يحيى بن حبّان ـ :اُمّ عُماره در اُحُد ، دوازده زخم برداشت و دستش در نبرد يَمامه ، قطع شد . او افزون بر دستش ، در نبرد يَمامه ، يازده زخم ديگر برداشت و در حالى به مدينه باز گشت كه هنوز اين زخمها بر او بود .
۴۶۳۵.الطبقات الكبرىـ به نقل از عبد اللّه بن زيد ، در يادكرد از نبرد اُحُد ـ :در آن روز ، دست چپم زخمى شد . مردى همانندِ تنه نخل ، ضربتى بر من وارد آورد و بى آن كه كارم را يكسره كند ، مرا فرو گذاشت . خون مىريخت و توقّفى نداشت . در اين هنگام ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «زخمت را ببند» .
پس مادرم (اُمّ عُماره) كه باندهايى براى زخمها آماده ساخته و به كمر خويش بسته بود ، به سراغم آمد و در حالى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله ايستاده بود و مرا مىنگريست ، زخم مرا بست و سپس [به من] گفت : پسرم ! بر خيز و با اين مردمان ، پيكار كن . پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه اين را ديد ، فرمود : «اى اُمّ عُماره ! چه كسى را اين طاقت است كه تو دارى ؟» .