۴۶۳۰.الطبقات الكبرى :اُمّ سُلَيم ، اسلام آورد و با پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بيعت كرد و در نبرد حُنَين ، در حالى كه به عبد اللّه بن ابى طلحه آبستن بود ، حضور يافت . او پيشتر در نبرد اُحُد ، به تشنگان ، آب مىرساند و مجروحان را درمان مىكرد .
۶ / ۴
اُمّ سنان اسلمى
۴۶۳۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از اُمّ سِنان اسلمى ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آهنگ خيبر داشت ، به حضور وى رسيدم و گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا در اين آهنگى كه دارى ، مىتوانم با تو روانه شوم تا در آن جا مَشكِ پاره شده را بدوزم و بيمار و مجروح را ـ اگر خداى نكرده ، مجروحانى باشند ـ درمان كنم و نگهبان زاد و توشه باشم ؟
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «به بركت خداوند ، روانه شو ؛ چرا كه بانوانى از دوستان تو ، از خاندانت و از ديگر كسان ، [پيشتر] با من سخن گفتهاند و من به آنان اجازه دادهام . اگر خواستى ، با خاندان خويش روانه شو و اگر هم خواستى ، با ما» .
گفتم : با شما .
فرمود : «پس با اُمّ سلمه ، همسرم ، همراه باش» و من با او (اُمّ سلمه) بودم .
۶ / ۵
اُمّ عطيّه انصارى
۴۶۳۲.صحيح مسلمـ به نقل از اُمّ عطيّه انصارى ـ :همراه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در هفت جنگ ، حضور يافتم . من در خيمهگاه آنان مىماندم و برايشان غذا آماده مىكردم ، مجروحان را درمان مىنمودم و بيماران را پرستارى مىكردم .