381
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۶۱۹.المغازىـ در يادكرد از جنگ بدر ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بازگشتِ كاروان [تجارتى ابو سفيان] را از شام رصد كرد ، يارانش را براى [گرفتن ]كاروان ، فرا خواند و طلحة بن عبيد اللّه‏ و سعيد بن زيد را ده روز پيش از بيرون رفتنش از مدينه ، فرستاد تا خبر كاروان را بكاوند . آنها بر كَشَدِ جُهَنى در نَخبار۱فرود آمدند و او آنها را پناه و در منزلش جاى داد .
و آن دو ، آن جا پنهان بودند تا آن كه كاروان گذشت و طلحه و سعيد بر بالاى زمين مرتفعى ايستادند و به كاروان و آنچه شتران مى‏بردند ، نگريستند و كاروانيان مى‏گفتند : اى كشد ! آيا كسى از جاسوس‏هاى محمّد را ديده‏اى ؟ و او مى‏گفت : به خدا پناه مى‏برم ! جاسوس‏هاى محمّد ، كجا و نخبار ، كجا ؟
هنگامى كه كاروان استراحت كرد ، آن دو ، شب را خوابيدند و صبح ، بيرون آمدند و كَشَد هم براى حمايتشان با آنها بيرون آمد تا آن كه آن دو را به ذو المروه رساند ، و كاروان از راه كناره[ى درياى سرخ] به سرعت رفتند و از بيم اين كه كسى به آنها برسد ، شب و روز راه مى‏رفتند . طلحة بن عبيد اللّه‏ و سعيد ، در همان روزى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با قريش در بدر رو به رو شد ، به مدينه وارد شدند و [بلافاصله] بيرون آمدند تا به پيامبر صلى اللّه عليه و آله برسند و ايشان را در تُربان۲ديدند . پس از اين وقايع ، كَشَد آمد و سعيد و طلحه ، خبر پناه دادن او به آنها را به پيامبر گفتند و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او درود فرستاد و گرامى‏اش داشت .

1.نَخبار ، محلّى از منطقه حوراء و پشت ذى المروه در كنار ساحل درياى سرخ است .

2.تُربان ، در راه ميان مَلَل و سيّاله و منزل ابن اذينه شاعر بوده است .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
380

۴۶۱۹.المغازيـ في ذِكرِ غَزوَةِ بَدرٍ الكُبرى ـ :لَمّا تَحَيَّنَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله انصِرافَ العيرِ مِنَ الشّامِ نَدَبَ أصحابَهُ لِلعيرِ ، وبَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله طَلحَةَ بنَ عُبَيدِ اللّهِ وسَعيدَ بنَ زَيدٍ قَبلَ خُروجِهِ مِنَ المَدينَةِ بِعَشرِ لَيالٍ ؛ يَتَحَسَّسانِ خَبَرَ العيرِ ، حَتّى نَزَلا عَلى كَشَدٍ الجُهَنِيِّ بِالنَّخبارِ مِنَ الحَوراءِ ـ وَالنَّخبارُ مِن وَراءِ ذِي المَروَةِ عَلَى السّاحِلِ ـ فَأَجارَهُما وأَنزَلَهُما .
ولَم يَزالا مُقيمَينِ عِندَهُ في خِباءٍ حَتّى مَرَّتِ العيرُ ، فَرَفَعَ طَلحَةُ وسَعيدٌ عَلى نَشَزٍ مِنَ الأَرضِ ، فَنَظَرا إلَى القَومِ وإلى ما تَحمِلُ العيرُ ، وجَعَلَ أهلُ العيرِ يَقولونَ : يا كَشَدُ ، هَل رَأَيتَ أحَدا مِن عُيونِ مُحَمَّدٍ ؟ فَيَقولُ : أعوذُ بِاللّهِ ، وأَنّى عُيونُ مُحَمَّدٍ بِالنَّخباِر ؟ !
فَلَمّا راحَتِ العيرُ باتا حَتّى أصبَحا ثُمَّ خَرَجا ، وخَرَجَ مَعَهُما كَشَدٌ خَفيرا ، حَتّى أورَدَهُما ذَا المَروَةِ ، وساحَلَتِ العيرُ فَأَسرَعَت ، وسارُوا اللَّيلَ وَالنَّهارَ فَرَقا مِنَ الطَّلَبِ ، فَقَدِمَ طَلحَةُ بنُ عُبَيدِ اللّهِ وسَعيدٌ المَدينَةَ اليَومَ الَّذي لاقاهُم رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله بِبَدرٍ ، فَخَرَجا يَعتَرِضانِ النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله فَلَقِياهُ بِتُربانَ ـ وتُربانُ بَينَ مَلَلِ وَالسَّيالَةِ عَلَى المَحجةِ ، وكانَت مَنزِلَ ابنِ اُذَينَةَ الشّاعِرِ ـ وقَدِمَ كَشَدٌ بَعدَ ذلِكَ . فَأَخبَرَ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله سَعيدٌ وطَلحَةُ إجارَتَهُ إيّاهُما ، فَحَيّاهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وأَكرَمَهُ .۱

1.المغازي : ج ۱ ص ۱۹ ، تهذيب الكمال : ج ۱۰ ص ۴۴۸ الرقم ۲۲۷۸ ، الطبقات الكبرى : ج ۲ ص ۱۱ ، تاريخ دمشق : ج ۲۱ ص ۶۹ ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج ۱۴ ص ۸۴ كلّها نحوه .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7029
صفحه از 625
پرینت  ارسال به